21
نکات مثبت و منفی اظهارات سرکار خانم سوگل مشایخی

تاملی در مورد سخنان سوگل مشایخی درباره رابطه نماز و چاکرا

  • کد خبر : 7324
  • 09 خرداد 1400 - 22:21
تاملی در مورد سخنان سوگل مشایخی درباره رابطه نماز و چاکرا
مطالبی که به عنوان نقد و درخواست تأمل بیشتر مطرح شد، جای بحث و بررسی بیشتر دارد. اما ازآن‌رو که دکتر سوگل مشایخی اهل دانش و تحقیق هستند، به همین مقدار بسنده می کنیم و آرزو داریم که نخبگان فرهنگی، با هوشیاری و پشتکار و با استفاده از مطالب روشن و استوار، جامعه را از سرچشمه‌های معرفت و هنر سیراب نمایند.

اخیراً فایلی از خانم دکتر سوگل مشایخی منتشر شده که در آن به بررسی ابعاد معنوی نماز پرداخته‌اند. البته احتمالاً این فایل مربوط به گذشته است، اما اخیراً از سوی تعدادی از کاربران به پایگاه خبری-تحلیلی بهداشت معنوی ارسال شد و خواستند که درباره آن اظهارنظر کنیم.

بهداشت معنوی؛ بدون تردید سرکار خانم دکتر سوگل مشایخی سخنان ارزشمندی در باب ادبیات عرفانی دارند. همچنین به این اصل معتقدیم که سخن حکیمانه و درست را باید از هر کس شنید و نباید گوینده را برای سخن نیکو بازخواست کرد و پرسید که آیا خودش به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و یا به آنچه از عرفان می‌داند، رسیده است یا نه. به قول معروف «انْظُر اِلي ما قالَ و لا تنظُرْ الي مَنْ قال»

از سخنان دکتر سوگل مشایخی دربارۀ نماز 11 نکته برداشت کردیم. 3 نکتۀ درست و 8 نکته‌ای که به نظر می‌رسد می‌توان در آنها تجدیدنظر کرد.

اما نکات درست: یکم، نماز تمرین طهارت، نظم و تواضع است. قطعاً همین‌طور است و ما در نماز برخی ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری خوب را عملاً تمرین می‌کنیم که نمونه‌هایی از آنها در سخنان خانم دکتر مشایخی بیان شده است.

دوم، برخی والدین و مربیان مذهبی نمازخواندن را با هدف گریز از عذاب و عقاب الهی به فرزندان می‌آموزند که این شیوۀ نادرستی برای آموزش نماز است. متأسفانه این گفته هم صحیح است و جامعۀ ما از شیوه‌های نادرست آموزش مذهبی رنج می‌برد.

سوم، اگر برخی از افرادی که نماز می‌خوانند انسان‌های صالحی نیستند، دلیل نمی‌شود که ما به نماز بدبین شویم. افرادی هستند که مشکل دارند و ما نباید نمازخواندنمان را منوط به آنان کنیم.

اینها نکات خوبی است که در لابه‌لای صحبت‌های ایشان وجود دارد.

اما هشت نکتۀ قابل‌تأمل:

یکم، گفته‌اند: «فارغ از اینکه نماز یک فریضه است به آن نگاه کنیم.» متوجه می‌شوم که هدف این سخن برداشتن احساس الزام و اجبار است که معمولاً خوشانید نیست؛ ولی نماز عاشقانه نمازی است که با توجه به فریضه بودن آن خوانده می‌شود. نماز تا فریضه نباشد، انجام آن اشتیاق تسلیم شدن در برابر خواست معشوق را کامیاب نمی‌کند. این‌که او از ما خواسته که حتماً نماز بخوانیم، نمازخواندن را شیرین و دوست‌داشتنی می‌کند. گذشته از این، حقیقت نماز فریضه است. نمازی که دل‌بخواهی خوانده می‌شود، نماز خداخواسته نیست. در نیت که از ارکان نماز است، باید قصد انجام واجب را داشته باشیم. اگر ما فریضه بودن نماز را کنار بگذاریم، در نیت نماز اشکال وارد می‌شود. آگاهی‌بخشی معنوی با تغییر سطح درک مخاطبان انجام می‌شود، نه با تغییر در فرایض دینی و تبدیل کردن آنها به نافریضه.

دوم، گفته‌اند: «چاکرا محل‌های ورود و خروج انرژی است.» متأسفانه یکی از خرافات مشهور روزگار ما همین موضوع چاکراهاست که هیچ مبنای علمی ندارد. این تصور در یکی از مذاهب هندی به نام تانترا ایجاد شده است. در تانترا میل جنسی، یک نیروی مقدس است و اگر تحریک آن با آیین‌های خاصی همراه شود، از مسیری در جهت ستون فقرات بالا می‌رود و در بالاترین چاکرا به خدایان می‌پیوندد. «کدارنات تیواردی» در کتاب «دین‌شناسی تطبیقی» در بخش هندوییسم توضیح می‌دهد که آیین تانترا به‌صورت مخفیانه برگزار می‌شد و در آن دخترکانی را مست و عریان می‌کردند و حتی به پرستش یونی (عضو جنسی زنانه) می‌پرداختند. پندارهای تانتریک دربارۀ چاکراها و خدایانی که در این چاکراها نهفته‌اند، توسط «چارلز وبستر لیدبیتر» که علاقه‌مند به علوم جادویی بود، به غرب معرفی شد.

سوم، گفته‌اند: «آب، خاک، باد و آتش، عناصر اربعه و منابع انرژی هستند.» همه می‌دانیم که امروزه دانش تجربی دیگر این موارد را به‌عنوان عناصر تشکیل‌دهندۀ جهان نمی‌شناسد. بیش از 118 عنصر کشف شده که ساختار جهان ماده را تشکیل می‌دهند. البته فراتر از این عناصر، ذرات بنیادین هستند که شالودۀ جهان مادی را شکل داده‌اند. بنا بر یافته‌های علمی، منابع انرژی دیگر آب و خاک و باد و آتش نیست. نیروی الکترومغناطیس، گرانش، هسته‌ای ضعیف و هسته‌ای قوی چهار صورت بنیادین انرژی هستند که البته فیزیکدان‌ها در جستجوی انرژی اساسی‌تری برآمده‌اند که این چهار انرژی به آن بازگردد.

چهارم، گفته‌اند: «وضو چاکراها را در رابطه با آب قرار می‌دهد و این باعث آرامش و افزایش انرژی است.» بر فرض که چاکراها وجود داشته باشند، چه ربطی به وضو دارند؟ در مذهب تانترا، هفت چاکرای اصلی معرفی شده که به ترتیب در 1.پایین ستون مهره ها، 2.نزدیک ناف، 3.روی کبد، 4.وسط سینه، 5.گلو، 6.پیشانی و 7.بالای سر قرار دارند. در وضو ما تمام صورت را می شوییم، نه فقط پیشانی را. در شستن دست‌ها از آرنج تا انگشتان، هیچ‌کدام از چاکراهای اصلی حضور ندارند. همچنین به سایر چاکراهای پایین‌تر از پیشانی هیچ کاری نداریم، درحالی‌که هرگونه فعالیت برای پاک‌سازی و فعال‌کردن چاکراها باید به ترتیب از چاکرای پایین (چاکرای ریشه) به بالا (چاکرای تاج) انجام شود. مس سر مستقیم به بالاترین چاکرا می‌رسد و مس پا هم که هیچ ارتباطی به چاکراهای اصلی ندارد. اگر وضو می‌خواست چاکراها را باز یا پاک‌سازی کند، باید حداقل مس گلو، مس سینه، مس ناف و … هم داشته باشیم. اما نداریم، چون وضو ربطی به این پندارۀ چاکراها ندارد.

پنجم، گفته‌اند: «پرانا (انرژی کیهانی) در سه زمان در بالاترین سطح است؛ موقع طلوع، غروب و هنگامی‌که خورشید وسط آسمان است.» پرانا چیست؟ این مباحث مبهم در مذاهب هندی ریشه و اساس روشنی ندارد. آیا پرانا اکسیژن است؟ اساتید هندو نظیر ویوکننده و یوگانانندا این فرض را رد می‌کنند. آنها پرانا را به‌نوعی خدا می‌دانند. این‌ها موضوعات روشنی نیست که بخواهیم معارف دینی را با آنها تطبیق دهیم. گذشته از این‌که خواستگاه این افکار و باورها فرهنگ آمیخته با بت‌پرستی است.

ششم، گفته‌اند: «در صورتی که همه نماز اول وقت بخوانند، موقع سجده انرژی از چاکرای سر به کعبه می‌رود و دوباره به نمازگزار برمی‌گردد.» کدام انرژی؟ یعنی چه که از سر می‌رود و بازمی‌گردد؟ این رفت‌وبرگشت چه خاصیتی دارد؟ کدام تحقیقات معتبر این گفته‌ها را تأیید می‌کند؟ لزومی ندارد که به هر دستاویزی مردم را به نماز علاقه‌مند کنیم. آمیختن دین با خرافات، شاید موجی از شیفتگی به دین را برانگیزد، اما وقتی رسوا شود، چنان فرومی نشیند که باورها و برنامه‌های دینی را نیز در گل فرومی‌برد.

هفتم: «سجده شبیه حرکات یوگاست.» حرکات یوگا یا به تعبیر دقیق آسانا در حقیقت وضعیت‌های بدنی است که به قول سوامی ساتیاسنگ آناندا عبادت (پوجا) است. یوگا روشی است که در متن فرهنگ و باورهای هندویی و در رابطه با خدایان هندو شکل‌گرفته است. گذشته از این، با یک جستجوی ساده در منابع انگلیسی می‌بینید که تحقیقات بسیاری نشان می‌دهد این حرکات بعضاً ساختۀ برخی از مربیان معاصر یوگا نظیر آیینگر و پاتابی جویس است و آسیب‌های فراوانی را به دنبال دارد؛ یعنی نه‌تنها در جهت معنویت توحیدی اثری ندارد، بلکه به لحاظ جسمی نیز عوارضی را به بار می‌آورد که از همه معروف‌تر عارضۀ yoga foot drop است.

هشتم: «کلمه‌ها دارای امواج خاصی هستند؛ بنابراین نماز را که به زبان عربی تعریف شده، باید عربی خواند.» اینکه باید نماز را به زبان عربی خواند قبول؛ اینکه زبان‌ها نسبت به هم ترجمه‌پذیر نیستند و نمی‌توانیم ارزش مفهومی یک دال لفظی را در نظام زبانی (لانگ) دیگر معادل‌یابی کنیم، کاملاً درست؛ اما اینکه کلمه‌ها دارای امواج هستند، یعنی چه؟ اگر منظور احساس و نیتی است که گوینده دارد؛ بسیار خوب این موضوع ارتباطی با لفظ و کلمه ندارد. شما ممکن است کلمۀ «بفرمایید» را با کمال و احترام و محبت بگویید یا همراه با نوعی طعنه و اهانت؛ بنابراین لفظ مهم نیست و نیت و احساس گویندۀ اثر احساسی یا به قولی ارتعاش کلمات را تعیین می‌کند.

ادعای تأثیر کلمات را اولین‌بار ماسارو ایموتو در رابطه با مولکول‌های آب مطرح کرد و با نقدهای علمی روبرو شد؛ زیرا آثاری که او ادعا می‌کرد روی مولکول‌های آب مشاهده کرده است، در آزمایش‌های دیگر دیده نشد. به همین علت او را شیاد دانستند. ایموتو از این ادعا کاسبی جهانی به راه انداخته بود. او در ازای دریافت مبالغی عکس افراد را مدتی در کنار یک ظرف آب قرار می‌داد و سپس تصویر مولکول‌های آبِ آن ظرف را به‌عنوان انعکاس تصویر افراد در آب به آنها می‌فروخت. البته این کار با واکنش جامعه علمی روبرو شد و ایموتو در نهایت ادعای علمی بودن گفته‌هایش را پس گرفت و گفت اینها اعتقادات من است.

در پایان باید گفت که آنچه در نماز و هر شرایط دیگری پل ارتباط با عشق و قدرت بی پایان است، قلب است. این تنها دروازه ای است که از درون ما به روی ملکوت گشوده شده است. بی شک قلبی می تواند گذرگاه ملکوت الهی باشد، که روشن و پاک گردد. قلب با عشق و یاد خدا و محبت و خدمت به بندگان خدا پاکسازی می شود. قلبی که پاکی و لطافت لازم برای دریافت نور و حضور خداوند را دارد، وجود انسان به جریان بی پایانی از عشق و روشنایی و قدرت و خلاقیت تبدیل می کند.

امیدوارم کسانی که این متن را می‌بینند، آن را به عنوان یک نقد علمی -و نه نقد شخص خانم سوگل مشایخی- مطالعه کنند. در نقد علمی اندیشه‌‏ها مورد ارزیابی قرار می‌گیرد، نه افراد و انگیزه‌ها. بی‌شک بسیاری از سخنان سرکار خانم دکتر سوگل مشایخی در حوزۀ ادبیات ارزشمند و قابل‌استفاده است.

مطالبی که به عنوان نقد و درخواست تأمل بیشتر مطرح شد، جای بحث و بررسی بیشتر دارد. اما ازآن‌رو که دکتر سوگل مشایخی اهل دانش و تحقیق هستند، به همین مقدار بسنده می کنیم و آرزو داریم که نخبگان فرهنگی، با هوشیاری و پشتکار و با استفاده از مطالب روشن و استوار، جامعه را از سرچشمه‌های معرفت و هنر سیراب نمایند.

 

لینک کوتاه : https://behdashtemanavi.com/?p=7324
  • 2463 بازدید

ثبت دیدگاه

  1. آن چه که در مورد چاکراها و هاله ها گفتیم تنها برای آشنایی بیشتر شما و درک بهتر مقاله حاضر بود اما این به معنای آن نیست که من دیدگاه های مکاتب هندی، چینی و … در این باب و سایر مطالب علمی را دربست قبول دارم. چون این مختصر گنجایش بحث مفصل در این مورد را ندارد تنها به ذکر چند نکته بسنده می کنم:

    ۱- اگرچه بسیاری از علومی که در مکاتب هند و شرق آسیا وجود دارد از مبانی اولیه فکری صحیحی برخوردارند اما آمیختگی بسیاری از این عقاید با خرافات و اوهام و حتی تفکرات شیطانی بر اهل تحقیق پوشیده نیست.

    ۲- در سال های اخیر، متاسفانه این مکاتب در کشور ما نه به عنوان ایده هایی برای تفکر علمی بلکه به عنوان سیره های عرفانی و روش های سلوک مورد تبلیغ قرار گرفته اند که باید گفت اگر از این نمد قرار بود کلاهی حاصل شود باید هندوها پیشتاز توحید می بودند که می دانیم واقعیت، عکس این است و جز قدرت های کاذب ناشی از ریاضت های غیر توحیدی، اطاعت شیطان، انس با اجنّه و ارواح و امثالهم، این مکاتب حرف خاصی در مورد سیر و سلوک الی الله ندارند.

    ۳- طبق معمول، مرغ همسایه غاز است، در حالی که عرفان اسلامی و شیعی بهترین و کاملترین منهج وصول الی الله است، عدّه ای در کشور ما سر خود را به این مهملات گرم کرده اند. شاید علّت این امر آن باشد که خیلی از ایشان می دانند که این چاه ویل اگر برای دیگران آب نداشته باشد؛ برای ایشان حتما ناندانی خوبی خواهد بود.

    ۴- حتی در بعد طبی و علوم تجربی نیز طب شیعی و طب سنتی ایران، آموزه هایی به مراتب کامل تر را ارایه می دهد و کسی که اندک آشنایی با این مکاتب دارد می داند که مثلا همین مساله چاکراها در قالب بحث های ماساژ و فشار درمانی(دلک و غمز)، شیوه های علمی روغن مالی، تعیین مناطق ویژه حجامت، علم شامخ رگ گیری(که متاسّفانه با مرگ تدریجی عالمان آن در گوشه و کنار کشور رو به فراموشی می رود) و … به شیوه های متفاوت اما به صورتی کامل تر و دقیق تر در طب اسلامی و ایرانی مورد بحث قرار گرفته اند. همچنین اعتقاد به وجود ارواح بخاری سه گانه و نحوه گردش آنها در بدن، قوت علمی بسیار بالایی دارد که تمام علم چاکراها و مسایل مشابه را در خود جای می دهد. بنابراین اگرچه مسایلی مانند همین وجود چاکراها و سایر یافته های طبی و نیز یافته های سایر علوم هند و شرق آسیا در جای خود مورد تایید ما هستند(البته بعد از پیراستن آنها از خرافات و اوهام) اما ما عادت نکرده ایم که آنچه خود داریم از بیگانه تمنّا نکنیم.

  2. در سوره زمر دو آیه پی در پی کاملاً مرتبط به هم یک تابلوی روشن و البته هیجان انگیز و بسیار راهشگا پیش روی هر کس که بخواهد بنده خداوند باشد، قرار می دهد و آن اینکه خداوند به بندگان خود بشارت داده که اقوال را می شنوند و بهترین آنها را متابعت می کنند و خداوند این نوع بندگان را هدایت یافته و صاحب خرد و لب میداند. وَ الَّذینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَی اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْری فَبَشِّرْ عِبادِ (زمر 17) الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ (زمر 18) بر این اساس باید سخن کسانی را که در هر زمینه ای حرفی برای گفتن دارند از جمله در زمینه یوگا و مدیتیشن و وجود چاکراها خوب شنید و اگر حقیقتی در آنها یافت، از آن متابعت کرد. چنانکه مسلمین در قرون اولیه با ترجمه کتاب ارسطو منطق را از یونان باستان گرفتند و البته آن را تنقیح هم کردند و هم اکنون منطق ارسطویی به عنوان درسهای طلبگی یکی از درسهای جدی حوزه های علمیه می باشد. فلسفه نیز چنین سرنوشتی داشته است. در برخی نحله های عرفانی نیز بسیاری از مفاهیم عرفان هندی وارد جهان اسلام شده است. در زمینه های علوم دقیقه و تجربی نیز چنین بوده است.

  3. نظر بنده چه بود که پخش عموم نکردید ؟!!!!!!

  4. در خصوص ارتباط چاکراها با عناصر اب و خاک در نماز ؛ وضو و یا تیمم ؛ بله آب خاصیت رسانایی دارد وقتی انسان وضو میگیرد با بهداشت بدنی و رسیدن آب به چاکراهای فرعی بدن مسلما” ارتباط چاکرا با عنصر آب یا خاک در تیمم برقرار شده و شخص نماز گزار روح آسمانی و پاک می یابد سیر ملکوت الهی میکند با روان و روح اش؛ زنگار گناه از وی ( شخص نمازگزار )خارج میشود و به خدا نزدیک تر میشود در این ملاقات آیین سپاسگزاری ی نماز . تشکر از مطالب شما

  5. منم ویدیوشونو دیدم و متن اینجا رو هم خوندم ؛ چاکرای فرعی هم داریم نویسنده متن فوق ؛ چاکرای اصلی هفت تاست و فرعی هم داریم … / و کلمات باید عربی در نماز ادا شوند به خاطر طیف وحی بودن آیات هست و وحدت کل بشریت مسلمان ؛ و همزبان شدن با استاد معنوی مان حضرت محمد و کل چعارده قدیس ائمه ی معصومین . خیلی زیبا خانم دکتر مشایخی توجیه تدریس عمومی چرایی نماز را داشتند که این موصوع در جهت مثبت باعث تحول خوبی در افراد بیننده و خواننده ی مصاحبه خانم دکتر میشود

  6. بعد از 60 سال عمری که گذراندم تا کنون هیچ کسی نتوانست علت خواندن نماز سر وقت را به این تفسیر زیبا و منطقی خانم مشایخی برایم توضیح دهد . اهل فقه تکرار میکنند که نماز سر وقت صوابش بسیار زیاد است ولی علتش را خودشان هم نمی دانند . از وزی که دلیل خواندن نماز سر وقت را از ایشان آموخته ام ، بلافاصله سعی میکنم تا از انرژی جمعیتی که در حال نماز سر وقت در شهر من هستند بهره مند شوم و با هزاران نفر در حال نماز بسوی قبله مسلمین هماهنگ و یکصدا شوم .

  7. سلام و سپاس از مطالب مفید و نقد ارزشمندتان
    من چند روز پیش این مطالب ایشان را شنیدم و امروز مطالب شما را خواندم
    نظرم به عنوان یک فرد و مخاطب عادی این است
    قطعا نماز ابعاد بسیار پنهانی داشته و دارد : ابعاد مادی و معنوی و …
    ولی برداشتهای ایشان میتواند درست باشد ولی مطلق نیست و بعضا جای تکمیل و یا اصلاح دارد و این گوشه های اندکی از دنیای عمیق نماز است
    با این نگرش که ما دانش محدودی از نماز داریم و خواهیم داشت و اینها گوشه اندکی از دریای عمیق نماز است به نظر من مطالب ایشان قابل استفاده است

  8. مطالب خانم مشایخی نه جنبه علمی دارد نه دینی ،یعنی اصلا پایه ای نداردکه احتمالا حاصل گرایش به افکار دراویش وصوفی گری است که غالباموهوم است یا یک تب اندیشه در جامعه صرفا جهت مطرح شدن ،وگرنه یک نفر تحصیل کرده نباید بی پایه صحبت نماید.

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت، در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.