14
آنچه نمی‌خواهند شما بدانید (4)

روان‌شناسی مثبت؛ روح زمانه یا عصاره نظریات پیشگامان

  • کد خبر : 8237
  • 05 فروردین 1401 - 10:25
روان‌شناسی مثبت؛ روح زمانه یا عصاره نظریات پیشگامان
در فرایندی دیالکتیکی، روان‌شناسی منفی «تز» و روان‌شناسی مثبت «آنتی‌تز» خواهد بود و ما به «سنتزی» یک‌پارچه خواهیم رسید. در چنین وضعیتی، روان‌شناسی مثبت دیگر رشته‌ای مستقل نخواهد بود و این چیزی است که می‌توان به آن امیدوار بود.

بهداشت معنوی؛ در سال ۱۹۸۸ دکتر مارتین. ای‌. پی. سلیگمن (Martin Elias Peter Seligman)، استاد روان‌شناسی دانشگاه پنسیلوانیا، به‌سمت ریاست انجمن روان‌شناسی آمریکا انتخاب شد. او در ۲۱ آگوست ۱۹۹۹، هنگام مراسم معارفه‌اش در صدوهفتمین همایش سالانه‌ی این انجمن، برنامه‌ی «روان‌شناسی مثبت» را برای اصلاح آن‌چه او «روان‌شناسی آسیب‌محور» می‌نامید اعلام کرد. از آن پس، سلیگمن به‌عنوان نماد جنبش روان‌شناسی مثبت، پیوسته حمایت دولت‌های سراسر جهان را برای سرمایه‌های پژوهشی و آموزشی به‌دست می‌آورد تا دیدگاه‌ها و پروژه‌های این رویکرد جدید روان‌شناسی را در مراکز آموزشی و نیز در زندگی روزمره مردم وارد ‌کند. اما این رویکرد با نقدهایی از سوی دیگر روانشناسان روبرو شد. در این سلسله یادداشت که بخش چهارم آن تقدیم شما می‌گردد، به بررسی این نقدها پرداخته‌ایم.

آینده‌ی روان‌شناسی مثبت

در پایان این سفر کوتاه اما پُرچالش از خود می‌پرسیم: روان‌شناسی مثبت به کجا می‌رود؟ «بونیول» سه مسیر بالقوه را برای این جنبش نوپا پیش‌بینی می‌کند:

الفـ. ادامه‌دادن راه با تمرکز بر مثبت‌گرایی، بهره‌بردن از روش‌های علمی، دست‌یابی به گنجینه‌ی عظیمی از دستاوردهای پُربار و تقدیم‌کردن یافته‌های پژوهشی زیاد به جامعه‌ی بشری؛

بـ. بازماندن از حرکت و قربانی ایدئولوژی خود شدن؛

جـ. ترکیب با روان‌شناسی گذشته، چه از نظر توجه به هیجان‌های منفی برای مداخله‌های درمانی و چه استفاده‌ی از روش‌های کیفی در کنار روش‌های کمّی.

روان‌شناسی مثبت دستاوردهایی از جمله تأسیس ده‌ها مرکز پژوهشی، انتشار ده‌ها مجله‌ی علمی، پژوهشی و ترویجی، چاپ هزارها جلد کتاب و مقاله، برگزاری چند هزار کارگاه آموزشی، جهت‌دادن و راهنمایی شمار زیادی از دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری روان‌شناسی برای تدوین پایان‌نامه‌های تحصیلی خود با موضوعات روان‌شناسی مثبت، مشخص‌کردن ده هیجان مثبت، شش فضیلت انسانی و ۲۴ توانمندی منش مرتبط با آن‌ها، با روش‌های دقیق علمی، ساختن صدها ابزار سنجش برای اندازه‌گیری هیجان‌ها، توانمندی‌ها و قابلیت‌های اختصاصی افراد و درنهایت واردشدن در حیطه‌های بالینی و ارائه‌ی پروتکل‌های درمانی با رویکرد «روان‌شناسی بالینی مثبت» داشته است.

این دستاوردها موجب شده است که برخی از پیشگامان و طرفداران پُرشور این جنبش، روان‌شناسی مثبت را «روح زمانه» بدانند و پس از سه نیروی روان‌شناسی یعنی «روان‌تحلیل‌گری»، «رفتاردرمانی» و «انسان‌گرایی» از آن به‌عنوان نیروی چهارم روان‌شناسی یاد کنند. نقدهای تند و گزنده‌ی «سلیگمن» بر نظریه‌های اصلی روان‌شناسی و بنیان‌گذاران آن‌ها یعنی روان‌تحلیل‌گری فروید، رفتارگرایی اسکینر و انسان‌گرایی مزلو، نه‌تنها در مجامع علمی بلکه در رسانه‌های عمومی آتش این ادعاهای وهم‌گونه را به‌ویژه در ذهن و زبان روان‌شناسان جوان آمریکایی شعله‌ور و گسترده ساخته است.

از سوی دیگر، پایه‌گذاران روان‌شناسی مثبت، به‌ویژه «مارتین سلیگمن»، پیشنهاد عنوانِ «روان‌شناسی مثبت»، توجه به سه رکنِ هیجان‌های مثبت، صفات مثبت و نهادهای مثبت در این رشته، به‌کارگرفتن روش‌های علمی، دورشدن از بررسی‌های بیمارمحور را –اگر نه برساخته‌ی انحصاری خود– بلکه بدون داشتن سابقه‌ی روشن در تاریخ علم می‌دانند و حال و آینده‌ی دانش روان‌شناسی را تسخیرشده‌ی این نیروی جدید و پویا می‌بینند. اما سخن روان‌شناسان خردمند و باتجربه، چیز دیگری است.

ریشه‌های تاریخی روان‌شناسی مثبت

«بونیول» در تصویری زیبا، برای درخت روان‌شناسی مثبت که اینک عمری بیست ساله دارد، پنج ریشه را ترسیم کرده و به نمایش گذاشته است:

۱- اندیشه‌های فیلسوفان یونان باستان به‌خصوص ارسطو

۲-  دیدگاه‌های پساروشنفکری در فلسفه‌ی اخلاق

۳- روان‌شناسی انسان‌گرای راجرز و مزلو

۴- نظریه‌های انسان‌گرای آلپورت

۵- رویکردهای پیش‌گیری و سلامت

از این پنج زمینه، آراء فلسفی و اخلاقی ارسطو و نظریه‌های انسان‌گرایی مازلو، تأثیر بیشتر و روشن‌تری در شکل‌گیری روان‌شناسی مثبت گذاشته‌اند. به‌رغم این‌که پایه‌گذاران این جنبش با این نظریه‌ها به‌سردی و گاه نامهربانی برخورد می‌کنند و اثرگذاری آن‌ها را به یاد طرفداران خود نمی‌آورند؛ در این نوشتار، بخش‌هایی از این دو نظریه را که زمینه‌ساز مطالب به‌ظاهر بدیع روان‌شناسی مثبت هستند، بررسی می‌کنیم.

ارسطو و فضیلت‌های انسانی

ارسطو در کتاب «اخلاق نیکوماخوس» بر این باور است که هر فعل انسان، هنرها، کنجکاوی‌های علمی و نظری، تصمیم‌ها و انتخاب‌های او به‌سوی «خیر» گرایش دارد. چون خیرها گوناگونند، باید به خیری روی آوریم که در سلسله مراتب خیرها، در بالاترین جایگاه قرار دارد و همیشه آن را برای خودش، و نه به‌خاطر غایت دیگری، برمی‌گزینیم. به این خیر، «برترین خیر» (خیر اعلی) می‌گوئیم.

ارسطو، «ائودایمونیا» را برترین خیر می‌داند که آن را خوش‌بختی، نیک‌بختی یا سعادت ترجمه کرده‌اند. به‌گفته‌ی «تلفر» ادبیات جدید برای «ائودایمونیا»، معادل‌های «شادکامی»، «خوش‌بختی صادقانه»، برخورداری از «به‌باشی راستین» و «شکوفایی» را برگزیده‌اند.

ارسطو، سعادت را نیکوترین و زیباترین و مطبوع‌ترین امور می‌داند. و تأکید می‌کند که خوش‌بختی و سعادت موقت برای سعادتمندشدن کافی نیست، بلکه سعادت باید همیشگی و دائم باشد. و با آن‌که ثابت می‌کند که خوش‌بختی در ثروت و مقام و لذت‌های جسمانی نیست، اما با هوشمندی و واقع‌بینی می‌پذیرد که در تکمیل سعادت باید چیزهای خارجی را نیز دخالت دهیم، زیرا فقدان بعضی مزایا، مانند ازدواج خوب، داشتن فرزندان شایسته، سلامت جسم و زیبایی چهره در خوش‌بختی خلل وارد می‌کند.

راه رسیدن به سعادت چیست؟ پاسخ ارسطو این است که سعادت عبارت است از زندگی برطبق «آرتِه». کلمه‌ی آرته یکی از واژه‌های کلیدی اخلاق و فلسفه‌ی یونانی است، که از قرن ششم قبل از میلاد به‌گونه‌ای گسترده، در زبان و ادبیات یونانی به معنای هر نوع مزیت و کمال به‌کار می‌رفت. بنابه سروده‌های «هومر» در «ایلیاد»، دونده‌ای سریع، آرته پاهای خود را به نمایش می‌گذارد و یک پسر در تمامی انواع آرته، به‌عنوان ورزشکار و به‌عنوان سرباز و در فکر پدرش مزیت دارد. این واژه بعدها به دست سقراط، افلاطون و ارسطو صیقل یافت و مفهوم اخلاقی از آن برگرفته شد.

در این‌صورت، در فرایندی دیالکتیکی، روان‌شناسی منفی «تز» و روان‌شناسی مثبت «آنتی‌تز» خواهد بود و ما به «سنتزی» یک‌پارچه خواهیم رسید. در چنین وضعیتی، روان‌شناسی مثبت دیگر رشته‌ای مستقل نخواهد بود و این چیزی است که می‌توان به آن امیدوار بود.

ما و روان‌شناسی مثبت

به درازاکشیدن این مطلب، مجالی برای بررسی نسبت و رابطه‌ی روان‌شناسی بومی (ایرانی-اسلامی) با این روان‌شناسی  غرب‌بنیاد باقی نگذاشت. انتظار می‌رود در نخستین کنگره‌ی ایرانی روان‌شناسی مثبت که در روزهای ۱۹ تا ۲۱ آذرماه جاری در دانشگاه شهید بهشتی برگزار می‌شود، به این موضوع به‌عنوان یکی از هدف‌های اصلی کنگره پرداخته شود.

نویسنده: محمود گلزاری

منبع: منتشر شده در مجله سپیده دانایی . شماره ۱۳۳ و  ۱۳۴ . مهر و آبان ۱۳۹۸

لینک‌های مرتبط:

روانشناسی مثبت ارتباطی به قانون جذب و راز ندارد

روان‌شناسی مثبت؛ از اخلاق نیکوماخوس تا ائودایمونیای ارسطویی

روان‌شناسی مثبت وام‌دار استدلالات ضعیف روان‌شناسی انسان‌گرا

 

لینک کوتاه : https://behdashtemanavi.com/?p=8237
  • 358 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت، در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.