21
آنچه نمی‌خواهند شما بدانید (2)

روان‌شناسی مثبت؛ از اخلاق نیکوماخوس تا ائودایمونیای ارسطویی

  • کد خبر : 8073
  • 08 آذر 1400 - 13:20
روان‌شناسی مثبت؛ از اخلاق نیکوماخوس تا ائودایمونیای ارسطویی
برخی اندیشمندان حوزه روان‌شناسی مثبت معتقدند در این عمر کوتاهش میراث‌دار بدترین عادت‌های روش‌شناختی روان‌شناسی منفی بوده است!

بهداشت معنوی؛ در سال ۱۹۸۸ دکتر مارتین. ای‌. پی. سلیگمن (Martin Elias Peter Seligman)، استاد روان‌شناسی دانشگاه پنسیلوانیا، به‌سمت ریاست انجمن روان‌شناسی آمریکا انتخاب شد. او در ۲۱ آگوست ۱۹۹۹، هنگام مراسم معارفه‌اش در صدوهفتمین همایش سالانه‌ی این انجمن، برنامه‌ی «روان‌شناسی مثبت» را برای اصلاح آن‌چه او «روان‌شناسی آسیب‌محور» می‌نامید اعلام کرد. از آن پس، سلیگمن به‌عنوان نماد جنبش روان‌شناسی مثبت، پیوسته حمایت دولت‌های سراسر جهان را برای سرمایه‌های پژوهشی و آموزشی به‌دست می‌آورد تا دیدگاه‌ها و پروژه‌های این رویکرد جدید روان‌شناسی را در مراکز آموزشی و نیز در زندگی روزمره مردم وارد ‌کند. اما این رویکرد با نقدهایی از سوی دیگر روانشناسان روبرو شد. در این سلسله یادداشت که بخش دوم آن تقدیم شما می‌گردد، به بررسی این نقدها پرداخته‌ایم.

 

انتقادهای روان‌شناسان بر روان‌شناسی مثبت

گفتیم سردمداران جنبش روان‌شناسی مثبت و طرفداران پُرشور آن، این رویکرد را نیروی چهارم روان‌شناسی بعد از روان‌تحلیلگری، رفتارگرایی و انسان‌گرایی می‌دانند و از آن به «روح زمان» روان‌شناسی معاصر تعبیر می‌کنند. اما روان‌شناس صاحب‌نامی مانند «ریچارد لازاروس» (Richard S. Lazarus) بر این باور است که روان‌شناسی مثبت، در واقع یکی دیگر از مُدها و هوس‌های باب میل روز است که وعده‌های توخالی بسیاری می‌دهد.

کیت هفرن و ایلونا بونیول، مؤلفان کتاب «روان‌شناسی مثبت‌نگر»، ده انتقاد اساسی را با عنوان‌های زیر بر روان‌شناسی مثبت وارد می‌دانند:

1. وقتی منفی‌ها مهم‌تر و نزدیک‌ترند، چرا مثبت‌ها را مورد مطالعه قرار دهیم؟

2. روش‌شناسی مثبت‌نگر متکی بر تحقیقات همبستگی مقطعی است و نمی‌تواند جهت علّی را آشکار سازد؟

3. دو قطبی‌کردن هیجان‌های مثبت و منفی، دیدگاهی ساده‌انگارانه و غیرواقعی است.

4. چشم‌انداز نامتعادل و یک‌جانبه درباره‌ی موضوعات و یافته‌های تحقیق گمراه‌کننده است. برای نمونه، «بدبینان» در طول تاریخ خدمات مؤثرتری از «خوش‌بینان» و مثبت‌اندیشان به بشریت کرده‌اند.

5. ابعاد منفی گریزناپذیر: با آن‌که کشمکش و سختی امری گزیرناپذیر در وجود انسان است، روان‌شناسی مثبت‌نگر به عاقبت به خیری و شادکامی چشم می‌دوزد.

6. روان‌شناسی مثبت‌نگر به‌عنوان یک کیش: روان‌شناسی مثبت نگر چیزی بیش از یک جنبش ایدئولوژیکی نیست.

7. اخلاق عوام‌گرایانه: روان‌شناسی مثبت‌نگر با طرح مسائل پیچیده و تبدیل آن‌ها به کارهای آسان‌فروش و بُنجل، راه‌حل‌های سریع و ناکافی ارائه می‌کند.

8. خودکامگی تفکر مثبت: قربانیان شرایط نامناسب و دیگر رنج‌دیدگان به‌خاطر بدبختی و سیاه‌روزی‌شان تلویحاً مورد سرزنش قرار می‌گیرند و به‌باشی‌شان کاهش می‌یابد.

9. مواضع جدایی‌طلبانه‌ی روان‌شناسی مثبت‌نگر: برخورد تند سلیگمن با روان‌شناسی انسان‌گرا و غیرعلمی دانستن این جنبش اثرگذار موجب کنار گذاشتن دیگر رقیبان می‌شود و سرانجام تضعیف روان‌شناسی مثبت را درپی می‌آورد.

10. نادیده گرفتن جنبه‌های مثبت تفکر منفی: ثابت شده است که بدبینی تدافعی می‌تواند مؤثر باشد.

هم‌چنین بونیول در کتاب «روان‌شناسی مثبت در یک نگاه»، می‌نویسد:

روان‌شناسی مثبت دارای محاسن زیادی است اما معایب پیدا و پنهان چندی نیز دارد. آنگاه نقدهای اساسی روان‌شناسی مثبت را این‌گونه برمی‌شمارد:

1. نبود آگاهی کافی در مورد ریشه‌های تاریخی آن

2. نداشتن یک نظریه راهنمای منسجم

3. روش‌شناسی علمی کاهش‌گرا

«تنن» و «افلک» اشاره می‌کنند روان‌شناسی مثبت در این عمر کوتاهش میراث‌دار بدترین عادت‌های روش‌شناختی روان‌شناسی منفی بوده است!

4. نتیجه‌گیری‌های برجسته از یافته‌های ضعیف

5. خطر تبدیل‌شدن به یک جنبش ایدئولوژیک

امروزه در بیشتر زبان‌های اروپایی، کلمه‌ی آرته، «Virtue» (فضیلت) ترجمه شده است و معادل آن به‌شمار می‌رود. برخی مترجمان فارسی‌زبان در مقابل آرته، واژه‌ی «فضیلت» را پیشنهاد کرده‌اند. زنده‌یاد محمدحسن لطفی در ترجمه‌ی «‌دوره‌ی آثار افلاطون» با تأکید بر معنای اصلی آرته، از به‌کار بردن فضیلت خودداری کرده و به‌جای آن، «قابلیت» را برگزیده است.

فضائل، کیفیت‌هایی هستند که دست یافتن به آن‌ها، فرد را قادر خواهد ساخت ائودایمونیا «Eudaimonia» (سعادت) را به دست آورد و فقدان آن‌ها او را از حرکت به‌سوی آن‌ غایت بازمی‌دارد.

تعریف، طبقه‌بندی و تدقیق بیشتر فضائل یا آرته‌های انسانی را عمدتاً مرهون ارسطو هستیم. او برای نخستین‌بار کوشید تا هم تعریف دقیقی از این آرته‌ها را به دست دهد، هم تعداد آن‌ها را برشمارد و نسبت میان آن‌ها را معین سازد و هم به تشریح دقیق آن‌ها بپردازد.

ارسطو برخلاف افلاطون مدعی است که فضیلت نه فطری است و نه ذوقی. بلکه آن را ملکه‌ای از نفس می‌داند که به‌صورت اکتسابی تحصیل می‌شود و به حد کمال می‌رسد. راه وصول به فضیلت یک چیز بیش نیست و آن رعایت «حد وسط» است. فضیلت، حد وسط دو رذیلت افراط و تفریط است.

تلاش‌های علمی، ستایش‌انگیز و فراوان روان‌شناسان مثبت‌نگر، نوعی احیاء و گسترش غایت، مبانی و روش‌های نظام اخلاقی ارسطو است.

سلیگمن می‌نویسد: «‌جمعی از ما روان‌شناسان به‌همراه عده‌ای از دانشمندان رشته‌های علوم انسانی به‌سرپرستی «کاتری دالسگارد»، آثار افلاطون، ارسطو، آکویناس، آگوستین، تورات، تلمود، کنفوسیوس، بودا، لائوتسه، بوشیدو (یا همان قانون سامورائی)، قرآن، نوشته‌های بنجامین فرانکلین و اوپانیشادها را مطالعه کرده و از تمامی آن‌ها حدود دویست فهرست از فضیلت‌ها را تهیه کردیم و با تعجب دریافتیم که تقریباً هرکدام از این سنت‌ها که پراکندگی آن‌ها دوره‌ی زمانی سه‌هزارساله و وسعتی به‌اندازه‌ی کل زمین را دربرمی‌گرفت، شش فضیلت زیر را تأیید می‌کردند:

۱. خرد؛

۲. شجاعت؛

۳. انسانیت؛

۴. عدالت؛

۵. اعتدال؛

۶. تعالی.

برای دست‌یابی به هر فضیلت می‌توانیم به راه‌های مختلفی فکر کنیم. این راه‌ها را توانمندی‌ها یا قابلیت‌های منش نامیده‌ایم‌.»

پنج فضیلت از این فضیلت‌های شش‌گانه همان آرته‌ها، فضیلت‌ها و قابلیت‌هایی هستند که در اخلاق نیکوماخوس آمده است. توجه به سهم عوامل خارجی در رسیدن به خوش‌بختی و کامروایی که روان‌شناسان مثبت‌نگر معاصر به‌تفصیل به آن‌ها پرداخته‌اند امتیازی است که فضل تقدم آن نیز به ارسطو می‌رسد.

جالب آن‌که عنوان‌ دو کتاب اصلی مارتین سلیگمن، «شادکامی اصیل» و «شکوفایی» نیز همان‌گونه که از قول «تلفر» آوردیم ترجمه‌های امروزین ائودایمونیای ارسطو هستند. نگرانی این است که با ریشه‌ی انسان‌مداری (اومانیستی) که روان‌شناسی دارد و حاکمیت اندیشه‌های دنیاگرایانه (سکولاریسم) در علوم انسانی، فضیلت «تعالی» با برخوردهای نامهربانانه و هماهنگ روان‌شناسان دنیای غرب، «زبان‌بُریده» و «صمٌ بکم» به کنجی بنشیند و میدان‌داری دین‌ستیزان و معنویت‌گریزان را با حسرت نظاره‌گر شود! نشانه‌های چنین بی‌اعتنایی آگاهانه را در آثار مارتین سلیگمن، که پرچم‌دار و زبان گویای روان‌شناسی مثبت است، به‌وضوح می‌بینیم‌!

ادامه دارد…

نویسنده: محمود گلزاری

منبع: منتشر شده در مجله سپیده دانایی . شماره ۱۳۳ و  ۱۳۴ . مهر و آبان ۱۳۹۸

لینک‌های مرتبط:

کتاب‌های روانشناسی زرد حرف‌هایی می‌زنند که فضایی است

واکنش یک استاد سخنوری به مثبت فکر نکنیم

قانون جذب از دیدگاه گابریله اوتینگن

آنچه نمی‌خواهند شما بدانید (۱)

لینک کوتاه : https://behdashtemanavi.com/?p=8073
  • 392 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت، در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.