26
نظر یک روانشناس درباره قانون جذب

نقش قانون جذب در هولوکاست!

  • کد خبر : 6535
  • 17 بهمن 1399 - 15:32
نقش قانون جذب در هولوکاست!
طرفداران قانون جذب ادعا می کنند که این نظریه مبتنی بر یک نظریۀ علمی است. در بهترین حالت، قانون جذب یک شبه علم متافیزیکی است که نتیجه گیری آن بر اساس پیش فرض های غلط، بی اساس و اغلب نادرست است.

به گزارش بهداشت معنوی، نیل فاربر روانشناس معروف آمریکایی که از محققان قانون جذب است، یادداشتی را برای سایت سایکولوژی تودی نوشته است که ترجمه آن توسط سایت خبری تحلیلی بهداشت معنوی خدمت شما خوانندگان محترم ارائه می گردد.

قانون جذب باوری است که تأکید می کند کائنات، همان چیزی را که افکارتان روی آن تمرکز دارد، جذب می کند و همان را  برای شما فراهم می آورد. به اعتقاد بسیاری از افراد، این یک قانون جهانی است که بر اساس اصطلاح  همسان  همیشه، همسان رو جذب می کند افکار مثبت، همیشه پیامدهای مثبتی دارند. همین امر در مورد افکار منفی هم  صدق می کند و  همیشه منجر به نتایج بد خواهد شد.

اما قانون جذب چیزی فراتر از تعمیم دادن است؛ فکر کردن در مورد لامبورگینی های قرمز، همیشه لامبورگینی های قرمز را برای شما به ارمغان می آورد. از نظر افراد معتقد به قانون جذب، زیر سوال بردن اعتبار این قانون، همانند بدعت و کفر است و باعث ایجاد حساسیت مذهبی می شود. از نظر افراد ناآگاه به قانون جذب، حتی بحث دربارۀ احتمال وجود چنین قانونی، ممکن است احمقانه به نظر برسد.

اولین پست در این باره “چشم انداز خود را تغییر دهید ” بود. بعد از بازدید 250 هزار نفری و نامه های نفرت انگیز بسیار زیاد، می خواستم اطمینان حاصل کنم  که درک کاملی از قانون جذب داشته ام. بنابراین همۀ کتاب های مبتکران قانون، از اواخر دهه ۱۸۰۰ به بعد را خواندم و توسط یکی از نویسندگان کتاب راز، عنوان “متخصص پیشرفتۀ قانون جذب” را به دست آوردم. بعد از آن چشم انداز خود را تغییر دهید ۲ را نوشتم. این بار بازخوردها کمی مثبت تر بود. به تازگی کتاب جدیدم را منتشر کرده ام؛ «چشم انداز خود را تغییر دهید: حقیقت قانون جذب»

این پست ۱۴ دلیل برای عدم وجود قانون جذب را به طور خلاصه  توضیح می دهد.

اگر ذهن بسته ای دارید و معتقد هستید که قانون جذب  صرفنظر از داده ها یا اطلاعاتی که بر خلافش است وجود دارد، بنابراین این مقاله مناسب شما نیست. با تشکر از بازدید شما، اکنون می توانید به جمع انبوه طرفداران قانون جذب بازگردید. این مقاله برای کسانی که تازه وارد قانون جذب شده اند، کسانی که از آن اطلاع ندارند و کسانی که در استفاده از آن موفق نشده اند و ذهن باز دارند و به دنبال پاسخ هستند، در نظر گرفته شده است.

 

  1. شبه علم متافیزیکی: طرفداران قانون جذب ادعا می کنند که این نظریه مبتنی بر یک نظریۀ علمی است. در بهترین حالت، قانون جذب یک شبه علم متافیزیکی است که نتیجه گیری آن بر اساس پیش فرض های غلط، بی اساس و اغلب نادرست است. لیستی از اطلاعات علمی نادرست که توسط سازندگان قانون جذب پیشنهاد شده، که برای یک پست بسیار طولانی است. در اینجا چند واقعیت علمی در مورد آنها آورده شده است:

الف) الکترون ها بارهای مثبتی دارند.

ب) در فیزیک “همسان، همسان را جذب می کند .” [آهن ربا؟]

ج) تفکر، باعث سوختن مواد مغزی می شود.

د) فقط اتر (نه هوا) نور و فکر را هدایت می کند.

ه) اتر تمام ذهن ها را به هم متصل می کند. وقتی دو یا چند ذهن به هم نزدیک می شوند، “مواد ذهنی” با هم ترکیب می شوند ، و سومین “مغز متفکر” ایجاد می شود.

و) ارتفاعات دارای اکسیژن بیشتر، دارای هوای بهتر برای تنفس هستند.

ز) ارتعاش صدا با سرعت بیشتری آن را به گرما، سپس به نور و سپس به فکر تبدیل می کند .

ح) انرژی فکر 40000 هرتز تا 4000*4 هرتز یا بالاتر از 1014*7 است. اما در واقع امواج مغزی 1 تا 100 هرتز هستند.

ط) جهان اسم ها را می شنود، نه ویژگی ها و صفت ها را و  فقط تصاویر افکار شما را می بیند.

ی) هر فکری که دارید (حدود ۷۰،۰۰۰ در روز) دارای یک فرکانس یا طول موج خاص انرژی است. “مواد ذهنی” مغز شما را ترک می کنند، از طریق اتر اطراف ما حرکت می کند و باعث می شوند “مواد بی فرم” هر آنچه را که فکر می کنید، ایجاد کند .

چرا هر یک  از اینها مهم هستند؟ زیرا این “حقایق علمی” پایۀ علمی قانون جذب را تشکیل می دهند.

 

  1. بی هدفی: فراوانی و ثروت مادی مهمترین ویژگی جذب است. جهان، به اهدف زندگی شما شکل می دهد. شما یک هدف خاص را بر اساس خواسته ها انتخاب می کنید، نه براساس ارزش ها. این یکی از دلایلی است که در همۀ اهداف اشتیاق کمتری وجود دارد، زیرا این اهداف اصولی و عمیق نیستند.
  2. بی عملی: تنها راه برای نشان دادن افکارتان این است که جوری باور و زندگی کنید که گویی قبلاً به هدف خود رسیده اید. استر هیکس، گوروی قانون جذب، می گوید: “شما برای ایجاد کار از طریق عمل به این محیط نیامده اید.” عمل دنیایی را نشان می دهد که می دانید آن را ندارید و در توانایی خودتان برای نشان دادن آن شک دارید. گرچه  واضح است که عمل یکی از مولفه های ضروری دستیابی به هدف است، اما با اعتقاد به قانون جذب کاملاً مغایرت دارد.
  3. بی برنامگی: اگر بهترین راه برای دستیابی به اهدافم این است که طوری زندگی کنم که گویی قبلاً به آنها رسیده ام، هیچ دلیلی برای برنامه ریزی بیشتر برای این کار وجود ندارد! برنامه ریزی نشان می دهد که به توانایی جهان هستی شک دارید و به اندازۀ کافی به آن ایمان ندارید. شک، منفی است و اینگونه شما منفی بیشتری جذب می کنید و مطلوب خود را دریافت نمی کنید. در کتاب راز، جک کنفیلد پیشنهاد می کند، “کار ما این نیست که چگونگی هرچیزی را بفهمیم… باور داشته باشید که جهان می فهمد که چگونه آن را آشکار کند.” مطالعات نشان می دهد که این شیوۀ تفکر موجب رضایت کوتاه مدت بیشتر، اما انگیزۀ کمتر و شانس کمتری برای دستیابی به اهداف می شود. کنجکاوم که بدانم وب سایت جک کنفیلد برنامه ای برای فروش نحوۀ تدوین “برنامه عمل” دارد یا خیر. 
  4. بی زمانی: وقتی طوری زندگی می کنید که انگار از قبل اهداف خود را انجام داده اید، هیچ دلیلی برای تعیین مهلت یا زمان بندی وجود ندارد. همانطور که نویسنده راز، راندا برن اظهار داشت، “هیچ وقت طول نمی کشد تا جهان آنچه شما می خواهید را نشان دهد” در حالی که تحقیقات تعیین اهداف، از اهمیت تعیین جدول زمانی برای دستیابی به موفقیت پشتیبانی می کند، متخصصان قانون جذب اظهار داشتند که تعیین مهلت برای رسیدن به هدف شما نامناسب است.
  5. بی چالشی: چالش ها افکار منفی محسوب می شوند و باید از آنها اجتناب شود. علاوه بر این، اگر از لحاظ نظری قبلاً به هدف خود رسیده اید، هیچ چالشی در بین نیست. همانطور که استر هیکس اظهار داشته است، “هنگامی که بفهمید که فکر کردن به آنچه نمی خواهید فقط بیشتر آنچه را که نمی خواهید جذب می کند، کنترل افکار شما کار دشواری نخواهد بود … .” برنامه ریزی برای چالش هایی که ممکن است به وجود بیاید، فواید زیادی برای دستیابی به هدف دارد. متأسفانه، اعتقاد به قانون جذب به شما اجازه نمی دهد این کار را انجام دهید. 
  6. دلسوز نبودن: درگیر کار منفی مانند امور خیریه یا کمک به نیازمندان نشوید. این امر منفی فقر را بیشتر جذب می کند. والاس واتلز، بنیانگذار قانون جذب، نوشته است: “در مورد فقر صحبت نکنید. در مورد آن تحقیق نکنید و یا خود را نگران آن نکنید. وقت خود را صرف کارهای خیرخواهانه یا حرکات خیرخواهانه نکنید، همۀ کارهای خیر فقط به تداوم بدبختی کمک می کنند” و “توجه خود را کاملاً به ثروت معطوف کنید. فقر را نادیده بگیرید.”

راندا برن در راز، این کار را یک گام فراتر می برد، “اگر افرادی را دیدید که دارای اضافه وزن هستند، نگاهشان نکنید … اگر دربارۀ بیماری ها فکر کنید یا صحبت کنید، بیمار خواهید شد. آنچه فکر می کنید یا آنچه با آن احاطه شده اید – خوب یا بد، همان چیزی است که به خودتان بر می گردانید. ” اگر به قانون جذب اعتقاد دارید، از مشاغل “کمکی یا سلامتی” مانند پزشک، پرستار، کارگر بیمارستان، روحانی، روانشناس، افسر پلیس، پیراپزشکی و غیره خودداری کنید و از مشاغلی که در آن با افراد فقیر برخورد می کنید، مانند حسابدار، بانکدار و وکیل دوری کنید. در حالی که تحقیقات نشان می دهد کار خیرخواهانه، همدلانه و داوطلبانه، هم برای اهدا کننده و هم برای گیرنده مفید است، اگر به قانون جذب اعتقاد دارید از این موارد اجتناب کنید.

  1. پشتیبانی نکردن: از آنجا که همیشه آنچه در مورد آن فکر می کنید را به خود جلب می کنید، بنابراین باید از هر نوع گروه پشتیبانی برای افراد دارای بیماری های روحی یا جسمی یا افرادی که تجربیات مشابه دارند، خودداری کنید. تحقیقات نشان می دهد که گروه های حمایتی مانند الکلی های گمنام، رژیم گیرندگان یا حمایت از سرطان پستان گروه های مفیدی هستند. قانون جذب به اشتباه پیش بینی می کند که با اینکار مشکلات خود را بدتر خواهید کرد.
  2. بی اندیشگی: برای فراخوانی یک قانون جذب، باید به طور مداوم در آینده ای غیر واقعی زندگی کنید؛ زیرا پیش بینی می کنید که پس از دستیابی به هدفتان و تنها با تجسم یک نتیجۀ موفقیت آمیز، این امر عملی خواهد شد. این نشان دهندۀ ایمان به جهان هستی است. تفکر در مورد برنامه ها، اقدامات و چالش ها، ناسازگار و منفی است، بنابراین از روند صرفنظر کنید و بر نتیجه تمرکز کنید. بدون توجه به زمان حال زندگی کنید.

این تعریف بی فکری است. آگاهی و توجه کامل به اینجا و اکنون نشانۀ ذهن آگاه است و نشان دهندۀ تولید بیشتر صحت و سلامتی می باشد همانند رضایت و شادی بیشتر از زندگی.

  1. خود را سرزنش کنید: از آنجا که تصور می شود قانون جذب یک قانون کامل و جهانی است، مثبت بودن باید همیشه مثبت بیشتری را به خود جلب کند. نتیجۀ این امر این است که شما به تنهایی کاملاً مسئول هر هدفی هستید که با موفقیت محقق نشده باشد؛ مهم نیست چقدر هدف غیر واقعی باشد. این قانون فرض را بر این می گذارد که شما نه تنها افکار و اعمال خود را کنترل می کنید، بلکه همۀ افراد اطراف خودتان را نیز کنترل می کنید. واقعیت این است که شما این کار را نمی کنید. متاسفم که برای شما این قضیه را آشکار کردم.
  2. قربانی را مقصر بدانید: تنها دلیلی که ممکن است باعث اتفاقات بدی برای شما باشد، این است که به چیزهای منفی فکر می کنید. اگر کسی شما را در صندوق عقب اتومبیل بگذارد – ۱۰۰٪ تقصیر شماست. اگر به سرطان پستان مبتلا هستید – ۱۰۰٪ تقصیر شماست (نه ژنتیک). اگر مورد تجاوز یا آزار قرار گرفتید – ۱۰۰٪ تقصیر شماست. کودکانی که توسط تروریست ها کشته می شوند، نوزادان بیمار در بخش مراقبت های ویژه، قربانیان سیل، طوفان، بلایای طبیعی، هولوکاست – بله، تقصیر آنهاست. همۀ ما در درون خود می دانیم که حتی پیشنهاد کردنش هم مسخره است. با این حال، این فرضیۀ اصلی و اساسی قانون جذب است. شما هرگز چیزی  که به آن فکر نمی کنید را جذب نمی کنید.

وقتی هر اتفاق بدی برای کسی رخ می دهد، خودش مقصر است. برای کسی که به سرطان یا بیماری مبتلا است و یا کودکان گرسنه از فقر، احساس تاسف نکنید؛  آنها خودشان این بلاها را به خودشان تحمیل کرده اند. چه عواملی باعث چاقی می شود؟ متابولیسم آهسته؟ نه، افکار چاق. از نظر  متخصصان قانون جذب ، “بیماری نمی تواند در جسمی زندگی کند که در یک حالت عاطفی سالم قرار دارد.” (باب پروکتور) “شما نمی توانید چیزی را به دست  بیاورید مگر اینکه باور داشته باشید می توانید با فکر کردن آن را به ذهنتان دعوت کنید.” (از کتاب راز).

“افکار و اعمال خوب هرگز نمی توانند نتایج بدی ایجاد کنند. افکار و اعمال بد هرگز نمی توانند نتایج خوبی داشته باشند. رنج همیشه نتیجۀ افکار غلط است.” (جیمز آلن). “اگر انسان فقط به فکر سلامتی کامل باشد، می تواند باعث سلامتی کامل در خود شود …” (والاس واتلز). “هر فرد یک جنبه ای از تجربیات خود را  به وجود می آورد – ما در تمام زندگی خود کاملاً بر سلامت خود کنترل داریم. هیچ تصادفی در کار نیست.” (استر هیکس) 

  1. ما کامل نیستیم: قانون جذب یک “قانون کامل” است و باید منجر به یک زندگی “کامل” شود. به ما گفته شده است که اگر به آن فکر کنید هیچ هدفی چندان بزرگ نیست. چیزی به عنوان هدف غیر واقعی وجود ندارد. از “کتاب راز” : “شما می توانید به سلامتی کامل، بدن عالی، وزن عالی و جوانی ابدی فکر کنید. با تفکر مداوم در مورد کمال می توانید آن را به وجود آورید.”

۱۳. اثر تلقین: تلقین ها بی خاصیت و بی اثرتر از آن چیزی هستند که به آنها نسبت داده می شود.  می توانند عالی، خارق العاده، شگفت انگیز، باورنکردنی، حتی بهینه باشند. اما کامل؟ همچون چیزی هیچ وقت اتفاق نخواهد افتاد.  مشکل این طرز فکر چیست؟ چرا نباید انتظار کمال مطلق داشته باشیم؟ خیال پردازی و تلاش برای رسیدن به کمال باعث می شود در کوتاه مدت احساس بهتری داشته باشید، اما در واقع شانس رسیدن به اهداف را کاهش می دهد و باعث ناراحتی و سرزنش بیشتر می شود. اگر فقط می خواهید از نتایج عالی رضایت داشته باشید – سلامتی کامل، بدن عالی، خانواده عالی، ازدواج عالی، دوستی های عالی، بچه های عالی، خانه عالی، شغل عالی، زندگی کامل؛ شما در یک ناامیدی کامل هستید. مطالعات تحقیقاتی این موضوع را تأیید می کنند.

مسکّن ها مواد غیرفعال و غیرموثری هستند که تأثیر مثبتی به آنها نسبت داده شده است. هرچه انتظارات و اعتقادات شما نسبت به موثر بودن چیزی بیشتر باشد، احتمال ایجاد پاسخ مثبت بیشتر است. ذهن ابزار قدرتمندی است. از طریق تجسم می توانیم ضربان قلب و فشار خون خود را کم یا زیاد کنیم. تعداد معدودی از افراد که از قانون جذب استفاده می کنند اعتقاد راسخ دارند که موثر واقع می شود و همینطور هم می شود. افراد تمایل دارند که موفقیت بیشتری در مورد قانون جذب برای موارد کوچکتری که برای آنها تابلوی چشم انداز درست نکرده اند، پیدا کنند – یافتن پول در خیابان، گرفتن چک از طریق پست، شنیدن صحبت های یک دوست گمشده از مدتها قبل. آیا اعتقاد به قانون جذب بهتر از مالیدن پای خرگوش، انداختن یک سکه در چشمه یا جدا کردن استخوان جناغ است؟ خودتان امتحان کنید، جواب منفی است!

۱4. شواهد نامعتبر: شواهدی مبنی بر اینکه قانون جذب راهی مؤثر برای دستیابی به اهداف است، نامعتبر، غیرعلمی و خودگزارش‏شده است. نامعتبربودن شواهد ثابت نمی کند که قانون جذب وجود ندارد، اما آیا می خواهید وقت، پول و انرژی خود را صرف چیزی کنید که بی اثر و بالقوه مضر است؟ درست بررسی کنید.

مردم بیشتر دوست دارند موفقیت های خود را بیان کنند تا شکست ها را. هنگامی که بر روی تقارنِ زمانیِ رخدادهای بی‏ارتباط تمرکز می کنیم، بدون در نظر گرفتن تعداد تکرار آن تقارن، نتیجه گیری می کنیم. چند بار پیش آمده که به افرادی فکر کر ده اید و آنها با شما تماس نگرفته اند؟ از دو هزار نفری که امروز به آنها فکر کردم فقط دو نفر از آنها با من تماس گرفتند. این اصلا درصد خوبی نیست – ۰.۱٪. اما اگر از نظر افرادی که تماس گرفته اند به آن فکر کنم، داستان متفاوت به نظر می رسد. من به برت فکر کردم و او با من تماس گرفت – این ۱۰۰٪ است!

اگر نگاهی به وب سایت ها و پست هایی که  قانون جذب را ترویج می کنند بیاندازید، حس می کنید که ممکن است بیش از ۹۰٪ موثر باشد، و به نظر می رسد همه از این طریق به اهداف خود می رسند. با متخصصانی که عموم مردم را به استفاده از قانون جذب  ترغیب می کنند، صحبت کنید،  داستان کاملا متفاوت می شود. میزان شکست بسیار زیاد است!

در حقیقت، متخصص قانون جذب جان آساراف، میزان موفقیت را در حدود ۰.۱٪ تخمین زد و ما معتقدیم این عدد صحیح است.

بابت تلخی و تیرگی این مقاله متاسفم، اما لازم است این موارد گفته شود. میلیون ها نفر در یک سیستم بی اثر و زیان آور، وقت، پول و انرژی خود را هدر می دهند.

مترجم: مائده محمدرضایی

لینک کوتاه : https://behdashtemanavi.com/?p=6535
  • 850 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت، در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.