با نقشآفرینی ایندرا دوی در یوگا، بدن در کانون توجه قرار گرفت و هدف از آن زیبایی، تناسباندام، شادابی پوست، جوان ماندن و سلامتی معرفی شد.
با کنارگذاشتن آگاهی، اختیار هم از بین میرود و حالتی تسخیر شده پدید میآید و نیرویی مرموز و خطرناک بر انسان مسلط میشود. این نیرو «کُندالینی» (به معنای مار خفته) نامیده شده و با نماد افعی، اژدها، مار آتشین یا آتش درون نشانه گذاری شده است.
او و قومش را یافتم که به جای خدا برای خورشید سجده میکنند و شیطان، اعمال [زشتشان] را برای آنان آراسته و در نتیجه آنان را از راه [حق] بازداشته است به این سبب هدایت نمییابند.
سوامی ویوکاناندا، نخستین کسی است که فلسفههای یوگا و ودانتا را در سال ۱۸۹۳ در کنگره جهانی ادیان در شیکاگو به جهان غرب معرفی کرد.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که یوگا یک آیین معنوی هندویی است و حتی مسلمانان در هند از آن پرهیز میکنند؛ اما سازمانهای هندی نظیر مرکز فرهنگی سوامی ویوکاناندا و سایر مراکز آموزش یوگا که با هندوستان در ارتباط هستند، در هر شرایطی و از هر راهی میکوشند یوگا را در ایران تکریم و ترویج نمایند.
آنچه در کتابها یا در مراکز عمومی بهصورت علنی آموزش داده میشود، همۀ واقعیت یوگا نیست، بلکه کتابها و کلاسهای گوناگون، نقطۀ شروع و دروازۀ ورود افراد به یک مرام سری و محرمانه هستند که واقعیتهای آن بهراحتی قابل بازگو کردن نیست. اما توجه درست و بررسی دقیق مبانی و آموزشهای یوگا بهصورت یک مجموعه پیوسته، بسیاری از حقایق را روشن خواهد کرد.
متأسفانه به علت گردش مالی بسیار بالای آموزش یوگا در ایران، بخش زیادی از محتوایی ازایندست، توسط مروجان این آئین هندوئیستی سانسور میشود. جالب است بدانید که در مورد گرایشها و انحرافات جنسی بزرگترین مربیان یوگا که معلم معنوی هم محسوب میشوند، کتب زیادی به نگارش درآمده است؛
جرمی کارِت و ریچارد کینگ با بیان اینکه معنویت امروز چگونه تجسم خصوصیسازی دین در غرب مدرن است، افراد و برندهایی که از این بازار سود میکنند را دلیلی بر این مدعا میدانند که چگونه میتوان معنویت را به عنوان ابزاری برای جلوگیری از مقاومت در برابرنظام سرمایهداری استفاده کرد.
در رابطه با ثمین پورخلیلی این است که با وجود قانونی بودن یوگا در داخل کشور، این جریان میتواند در چارچوب قانون و فرهنگ ملی فعالیت کند. اما ثمین یوگا با استفاده از فضای مجازی قوانین را دور زده و برخلاف قانون و فرهنگ کشور به جذب دهها بانوی ایرانی پرداخته است.
مسئلهٔ تأسفانگیز در رابطه با دورۀ مذکور این است که برجستهترین مؤسسات رسمی کشور، بدون وجود هرگونه قاعده و قانونی، کاملاً مثل مربیان غیرقانونی و بلکه خارجنشین عمل میکنند و هیچ نظارتی بر برنامههای آنها وجود ندارد.