شواهد نشان میدهد که افراد باید به ادراک محرک آگاه باشند، پیش از اینکه حرکتی را پدید آورده یا واکنشهای همیشگیشان به این محرکها را تغییر دهند. بنابراین ادراک زیرآستانهای نمیتواند یک انسان را به سمت مشخصی سوق دهد یا عمیقاً در بهبود عملکرد یک فرد مؤثر باشد.
مصطفی زارعی در بیانهای مختلفی به آموزش مدیتیشن میپردازد، به این صورت که ما از طریق رها کردن واقعیتهای زندگی و رسیدن به بیذهنی لحظاتی به خود الهیمان میرسیم و میتوانیم آرامش رو تجربه کنیم.
در سکانس پایانی نشان داده میشود که مادر بهصورت نمادی از ایستادگی در برابر ارادۀ خداوند و نجات بشریت برای مردم تقدس یافته و پیکر او در یادمانی شیشهای نگهداری میشود. اوج داستان اینجاست که مادر کاملاً به نمادی از خدای مؤنث تبدیل میشود.
محمد افلاکی نه تحصیلات دانشگاهی خود را کامل کرده و نه دورۀ آموزشی معتبری را درزمینهٔ فیزیک کوانتوم گذرانده است، بااینحال تمام آموزشهای خود را بر پایه نظریههای کوانتوم قرار داده و از آنها برای فریب افکار عمومی استفاده میکند.
توصیف شیطانگرایان از شیطان بهعنوان نمادی از طبیعت و تمایلات بشری و دعوت به پیروی کردن از تمایلات و نداهای درونی کاملاً با توصیفی که شبهجنبشهای معنوی دیگر از خدا ارائه میدهند، مطابق است. یکی نام آن را شیطان گذاشته و دیگری آن را خدای درون یا الهه مینامد؛
جنبشهای نوپدید معنوی به خصوص جنبش خوددینها در مقابل باور ادیان ابراهیمی نسبت به خدای شخصوار توصیه به گوش سپردن به ندای درون فرد میکنند که این ندا همان خدای درون فرد است.
باور به خدای درون آموزهای است که در یک دین آمریکایی به نام «تفکر نو» که به آن «جنبش عصر جدید» هم میگویند، مطرح شده است. این دین از اواخر قرن 19 در آمریکا پدید آمد و از راههای مختلف ترویج میشود.
در مکتب دونال والش، انسانِ در جستوجوی حقیقت مطلق به این نتیجه میرسد که خدا همان «خودِ درون» است که هر چه فکر و کردارش خلق میکند، حقیقتی است که به عالم میدهد. تمرکز والش بر «من» انسان، نقطه آغاز تکوین الهیات اومانیستی است، ازاینرو خدای او نهتنها بر عالم هستی، تعالی و تسلط ندارد، بلکه خود، مغلوب تسلط همین ذهن آدمی است.
کانونهای فرهنگی وابسته به نظام سرمایهداری در سطح جهان میکوشند ایدئولوژی سیاسی فرهنگی قانون جذب را در سراسر جهان بگسترند؛ زیرا آن، بهترین راه توجیه مردم دنیا برای پذیرش اقتدار نظام سرمایهداری است.
بسیاری از رهبران جنبش تفکر نوین به صورت سازمان یافته در اقصی نقاط دنیا با ارائه سمینارها، نشر کتابها، راه اندازی سایت ها، بهره بردن از رسانه های ارتباط جمعی و عضوگیری در مراکز مختلف، به ارائه این اندیشه برآمده اند که آشنایی با این اساتید معنوی می تواند ما را در هرچه بهتر شناختن این جنبش یاری دهد.