انسانهای باستانی به این نکته پی برده بودند که آسمان بهصورت کرهای میماند که در درون آن ستارگان، پنج سیارهای که با چشم غیرمسلح نیز دیده میشد، ماه و خورشید حضور دارند. در این کره تخیلی که کره سماوی نام دارد، ستارگان ثابت بوده و اجزاء منظومه شمسی در آن جابهجا میشدند.
آمیخته شدن صور فلکی با عناصر فرهنگی و اسطورهای هر جامعه قداستی به آنان داد که درنتیجه آن مفاهیم اعتباری به اصول اعتقادی تغییر پیدا کردند. با پیشرفت علوم و دانش بشری و مخصوصاً در حوزههای اعتقادی مثل «کلام» جایگاه این قبیل اعتقادات کمرنگ و در مواردی که انطباق با واقع وجود داشت، تبیین شد.
اختربینی در بیشتر تاریخ خود یک سنت علمی محسوب میشد. این مورد در زمینههای سیاسی و دانشگاهی قرون گذشته پذیرفته شده و با مطالعات دیگری مانند نجوم، کیمیاگری، هواشناسی و پزشکی مرتبط بود.