بهداشت معنوی؛ به نقل از لایف هک، پاول سلوئنه نویسنده معروف آمریکایی یکی از بزرگترین فرصت طلبی هایی که در سال های اخیر از طریق انجمن های خودیاری تشدید پیدا کرده، قانون جذب است. این قانون ادعا می کند که شما هر آنچه که به آن فکر می کنید را در زندگی تان جذب می کنید. قبل از اینکه توضیح دهم که چرا من معتقدم که این یک قانون نیست، حقیقت ندارد، و مفید هم نیست، اجازه دهید قانون جذب را از برخی مفاهیم مرتبط اما متفاوت با خودیاوری، که معمولاً کارایی دارند، جدا کنم.
1. تفکر مثبت: شواهد قابل‌توجهی وجود دارد که داشتن یک چارچوب ذهنی مثبت و خوش بینانه، در بسیاری از شرایط نسبت به داشتن یک رویکرد منفی و بدبینانه می‌تواند پیامدهای بسیار بهتری داشته باشد. مطالعات نشان می‌دهد که مثبت اندیش ها به طور کلی فعالیت بهتری دارند؛ طولانی‌تر و سالم تر زندگی می کنند و نسبت به افراد منفی نگر شادتر هستند.
2. تمرکز: تعیین هدف و برنامه ریزی: تمرکز کامل بر آنچه قصد دارید آن را به دست آورید، در تعیین اهداف، میزان پیشرفت در برابر آن اهداف و انجام اقدامات اصلاحی در یک مدت زمان کوتاه، فواید زیادی دارد. بسیاری از افراد موفق، روز خود را بر اساس یک نقشۀ راه می گذرانند.
3. تجسم: تجسمِ یک اقدام موفق می تواند شما را در رسیدن به آن یاری کند. اگر اضطراب یک سخنرانی را دارید، تجسم خودتان در اجرای یک عملکرد پویا و مطمئن به شما کمک می کند تا دقیقاً چنین کاری را انجام دهید. تصور یک چرخش عالی توپ گلف یا یک ضربه بک هند خوب در تنیس می تواند به شما در فرآیند یادگیری و تمرین کمک کند.
4. خودباوری: اکثر افراد موفق اعتماد به نفس بسیار زیادی دارند. آنها می دانند که چیزهای ویژه ای برای ارائه دارند و می توانند به چیزهای بزرگی دست پیدا کنند. آنها از این خودباوری به عنوان پایه ای برای ساختن برنامه ها، پیشرفت ها، یادگیری ها و اقداماتی که منجر به موفقیت می شود، استفاده می کنند.
5. نگرش قدردانی: بسیاری از ما چیزهای زیادی برای شکرگزاری داریم. شمارش نعمت ها و شکرگزاری به ما کمک می کند تا مشکلات خود را از نزدیک ببینیم و ذهنیت مثبتی به وجود بیاوریم.
بنابراین با تاکید بر آن دسته از مانتراهای خودیاری که در واقع کارساز هستند، اجازه دهید سراغ ایدۀ بزرگی برویم که چندان مؤثر نیست. قانون جذب همانطور که توسط باب پروکتر، راندا برن نویسنده کتاب راز و بسیاری از پیروانش شرح داده شده است، ادعا می کند که تمام آنچه باید انجام دهید این است که به چیزهایی فکر کنید که در زندگی خود می خواهید و کائنات آنها را به وفور تأمین می کند – چه مثبت باشند چه منفی-. بنابراین اگر به پول فکر کنید، پول به دست می آورید. اگر روی بدهی های خود تمرکز کنید، بدهکار می مانید. اگر به لاغر بودن فکر کنید، لاغر می شوید؛ در حالی که اگر مدام نگران چاق بودن باشید، چاق می مانید. متأسفانه برای طرفداران این “قانون” شواهدی وجود ندارد. نقل قول های بسیاری از مردم وجود دارد که معتقدند این قانون برای آنها مفید بوده، اما برای هر یک از این داستان ها دلایل بسیاری می تواند وجود داشته باشد. هیچ کس یک آزمایش کنترل شده انجام نداده که نشان دهد قانون جذب واقعاً کار ساز است.
علاوه بر این، قانون جذب در برابر بسیاری از مشکلات عملی، حرفی برای گفتن ندارد. چگونه می شود اگر تعداد زیادی از افراد خواهان یک ارتقای شغلی باشند و به شدت به آن فکر کنند؟ چگونه همۀ آنها می توانند یک پست یکسان دریافت کنند؟ این قانون حاکی از آن است که هر مشکلی که در زندگی دارید، در نتیجه فکر کردن به افکار اشتباه است. بنابراین به نظر می رسد که یک کودک بدسرپرست، یک قربانی تجاوز جنسی یا یک زندانی در یک اردوگاه کار، همۀ آنها به نوعی مقصرند؛ زیرا افکارشان منفی بوده است. این برای قربانیان توهین آمیز است و با عقل سلیم جور در نمی آید.
طبق قانون جذب اگر بخواهم در بازی های بعدی المپیک در دوی 100 متر مدال طلا بگیرم یا رئیس جمهور ایالات متحده شوم یا جنیفر لوپز را به عنوان دوست دخترم به دست بیاورم، تنها کاری که باید انجام دهم این است که به هدفم فکر کنم و اگر می خواهیم درمان سرطان داشته باشیم، باید هزینه هایی که صرف تحقیق می کنیم را متوقف کنیم و درعوض فقط به آن فکر کنیم.
جذابیت قانون جذب در تنبلی خاص آن نهفته است. برای لاغر شدن یا ثروتمند شدن به سختکوشی و انضباط احتیاج ندارید؛ فقط با فکر می توانید این کار را انجام دهید. متأسفانه فقط فکر کردن کار درستی نیست. قانون جذب یک توهم است. این قانون، قانون خطرناکی است؛ زیرا مردم را گمراه می کند و آنها باور می کنند که رویاپردازی به تنهایی بدون عمل مؤثر است. برای موفقیت در زندگی به مواردی مانند استعداد، تلاش، پشتکار، مهارت، سختکوشی و شاید کمی شانس نیاز دارید. شما می توانید به موفقیت های بزرگی دست پیدا کنید؛ اما برای این امر باید کارهای بیشتری انجام دهید نه اینکه فقط به آنها فکر کنید.
