25
آنچه پائولو کوئلیو از خودش می‌گوید

اعترافات یک سالک: گفتگو با «پائولو کوئلیو»

  • کد خبر : 934
  • 31 خرداد 1401 - 10:00
اعترافات یک سالک: گفتگو با «پائولو کوئلیو»
پائولو کوئلیو در ایران به‌عنوان یک اسطوره نویسندگی در زمینۀ مباحث عرفانی شناخته می‌شود، اسطوره‌ای که بنا به اعترافات خودش بیمار روانی بوده، معتاد به سکس و مواد مخدر بوده و در زمان فعلی هم از برخی از انواع مواد مخدر حمایت می‌کند.

بهداشت معنوی؛ «پائولو کوئلیو» رمان‌نویس برزیلی است که داستان‌هایی با مضامین معنوی می‌نویسد. تقریبا تمامی آثار او به فارسی ترجمه و در داخل کشور منتشر شده است. كوئليو در داستان‌هایش، تجربیات شخصی خود را به عنوان یک الگوی معنوی و برنامه راه‌گشا برای مخاطبان روایت می‌کند، تا آن‌ها را در تجربیات خویش سهیم کند و به سمت همان افق سوق دهد. کوئلیو می‌گوید:

«درحقیقت من همه شخصیت‏‌های رمان‏‌هایم هستم. در کیماگر من چوپان هستم… در کتاب‌‏های دیگر من همیشه شخصیت مرکزی هستم. بیش‏تر کتاب‏‌هایم هر چند روایت‌‏های ادبی هستند، تخیلی صرف نیستند. ماجراهای حقیقی هستند که من آن‏ها را زیسته‌ام؛ حتی ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد، تجربه روایت‏‌شده‌‏ای از ماجرای وحشتناک بستری‏ شدنم در بیمارستان روانی است.»[1]

بنابراین شناخت زندگی و تجربیات به اصطلاح معنوی پائولو کوئلیو می‌تواند ما را در فهم دقیق‌تری از آثارش یاری کند. کتاب اعترافات یک سالک، که در حقیقت مروری بر زندگی و اندیشه‌های کوئلیو است، منبع خوبی در این زمینه محسوب  می‌شود.

اعترافات یک سالک حاصل گفتگوی خوان آریاس نویسنده و روزنامه‌نگار شهیر اسپانیایی با پائولو کوئلیو است. خوان آریاس در این گفتگو سعی می‌‌کند نقش شاهد بی‌طرف را ایفا کند و به نوعی پرسش‌های خوانندگان آثار کوئلیو را برای وی مطرح سازد. مباحث این کتاب اغلب درباره مسائل مهم قرن بیستم نظیر، جوانان، اعتیاد، بیماری‌های روانی، اعتراضات سیاسی و اجتماعی، جادو و خرافات است. در لابه‌لای سخنان کوئلیو در این کتاب نکاتی به چشم می‌خورد که به نظر می‌رسد نه‌تنها برای خوانندگان آثار وی در ایران، بلکه برای دستگاه‌های اجرایی و تصمیم‌گیرنده‌ای که به‌راحتی مجوز انتشار آثار وی را صادر می‌کنند، قابل تأمل باشد.

الفـ: خداوند

وقتی خوان آریاس از کوئلیو دربارۀ خداوند سؤال می‌کند، وی مدعی می‌شود که «درک خداوند خیلی شخصی است و نمی‌شود آن را به دیگران ارائه داد».[2]

کوئلیو معتقد است خدایی که از سوی ادیان به انسان معرفی می‌شود و همچنین شریعت ارائه شده از سوی آن‌ها ماهیت تجویزی دارد، درحالی‌که باید اجازه داد هرکس خداوند را هر جور که دوست دارد، بشناسد و پرستش کند.

کوئلیو به مؤنث بودن خدا اعتقاد دارد و می‌گوید:

«من زایل کردن وجه مؤنث را از سیمای خداوند، آن‌طور که مذاهب انجام داده‌اند، دوست ندارم. وجه مؤنث یعنی رحمت، عشق به زندگی، انسان‌ها و اشیاء. در واقع آفرینش فرایندی زنانه است، بطئی و اسرارآمیز که به منطق مردانه مربوط نیست، بلکه به ذات زنانه ربط دارد.»[3]

او با این نگرش به خداوند، آیندۀ جهان را آینده‌ای معنوی ارزیابی می‌کند:

«قرن آینده قرنی معنوی است و این قرن باید مؤنث باشد تا بتوان بنیادگرایی را از بین برد.»[4]

بـ: معنویت

معنویت از دیدگاه کوئلیو در نقطه مقابل مذهب قرار دارد. او در مورد آشنایی خود با معنویت می‌گوید:

«جهان معنوی مرا به خود جذب کرد و آن را در جهت‌هایی کاملاً مخالف و دور از مذهب جستجو می‌کردم؛ چون تربیت مذهبی سنتی، من را به حقانیت خود متقاعد نکرده بود. به‌سوی جهان‌بینی هندی‌ها روی آوردم؛ هر مطلبی که پیدا می‌کردم می‌خواندم، یوگا می‌کردم، مراقبه و مدیتیشن می‌کردم».[5]

نگاه او به معنویت نگاهی ترکیبی و التقاطی است؛ اینکه شخص هرچه از سنت‌های دینی مختلف را می‌پسندد با هم ترکیب کند و با عشق و پذیرش و فارغ از معیارهای عقلانی به خلق معنویت مورد تمایل خود دست بزند و خدای خود را بپرستد. ازاین‌رو معنویت را در برابر آموزه‌های نظام‌یافتۀ ادیان می‌نشاند.

جـ: صلح درون

صلح درون یکی دیگر از مفاهیمی است که کوئلیو از آن سخن می‌گوید؛ به همین جهت در اجلاس داووس سال 2002 جایزه‌ای به‌طور مشترک به او و شیمون پرز، رهبر رژیم صهیونیستی، داده شد. کوئلیو در خصوص شیمون پرز می‌گوید:

«در داووس خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم که کسی مانند شیمون پرز، اهدافش را برای اجرای صلح در خاورمیانه با من در میان گذاشت. او بر این باور است که نیاز به درونی کردن صلح است؛ یعنی اینکه باید در ابتدا هر کسی آرزومند به دست آوردن صلح در درون خویشتن باشد و آن را هدف برنامه زندگی خویش سازد. چنین باوری مبتنی بر تساهل است و نه تعصب، و این مهم است که چنین ایده‌ای از سوی یک اسرائیلی مطرح شود.»[6]

در همان اجلاس شیمون پرز نیز پائولو کوئلیو را مورد تقدیر قرار می‌دهد و می‌گوید:

«معنويتی كه شما مبلغ آن هستيد در خاورميانه برای ما بسيار مفيد است و ما بدين شيوه می‌توانيم صلح و آرامش يهوديان را در كشور خود حکم‌فرما كنيم.»

د: مواد مخدر

پائولو کوئلیو مخالف ضدتبلیغ در مورد مواد مخدر است؛ زیرا معتقد است که این تبلیغات اثر معکوس دارند و منجر به گرایش بیشتر جوانان به مواد مخدر هستند؛ چراکه جوان ماجراجو است! و اگر نهی‌اش کنی، با اشتیاق بیشتری به‌سوی آن می‌رود. او اعتراف می‌کند که انواع مواد مخدر را تجربه کرده، هر چند در زمان فعلی از استعمال مواد مخدر دست کشیده است. وی در پاسخ به این سؤال که چرا تو این‌همه با تبلیغات علیه اعتیاد و ضد مواد مخدر مخالفی؟ می‌گوید:

«چون در این زمینه گزافه‌گویی بسیار است؛ چه در مورد توتون و چه در مورد مواد مخدر. به نظر من بدترین کار این است که آن‌ها را شیطانی جلوه دهند، آن‌ها را به‌عنوان مواد وحشتناک، ناخوشایند و بی‌معنا جلوه دهند.»[7]

هـ: جادو

پائولو کوئلیو یک جادوگر است و پرسشگر در ابتدای فصل جادوی کتاب اعترافات یک سالک، به این موضوع اذعان می‌کند:

«پائولو کوئلیو پیش از اینکه به‌عنوان نویسنده، شهرت جهانی پیدا کند، به‌عنوان جادوگری با قابلیت‌ها و اقتدارهای فراوان شهرت داشت و می‌گفتند حتی قادر است فرمان باریدن باران را صادر کند.»[8]

خوان آریاس از کوئلیو می‌پرسد: «آیا تو هنوز هم به عنصر جادو در زندگی باور داری؟» و کوئلیو پاسخ می‌دهد: «کاملاً».[9] او درباره علت اعتقادش به جادوگری می‌گوید: «اطمینان دارم که ما استعدادهایی داریم، که آن‌ها را رشد نمی‌دهیم، چون علم رسمی آن‌ها را نمی‌پذیرد.»[10] او جادو را این‌طور تعریف می‌کند: « توسعه دادن نیروی شناخت، هرچند که دانش رسمی آن را نپذیرد.»[11]

اعمال جادوگری موضوعی است که کوئلیو توضیحات مفصلی درباره‌اش می‌دهد و میان جادوی سیاه (بد) و سفید (خوب)، بر اساس معیار مداخله در زندگی دیگران، تفاوت قائل می‌شود:

«تو می‌توانی وارد یک کلیسا شوی، شمعی روشن کنی برای مریم مقدس و بگویی: من می‌خواهم با فلانی ازدواج کنم. در این صورت به عبارتی به جادوی سیاه متوسل می‌شوی، حتی اگر داخل یک کلیسای کاتولیک باشی. یا می‌توانی بروی سر یک چهارراه، برای شیاطین غذا بگذاری و از آن‌ها تقاضا کنی که حالت را خوب کنند، چون حالت بد است؛ اما این جادوی سفید است چون نمی‌کوشی در سرنوشت دیگری دخالت کنی.»[12]

و: گروه سری «انجمن گشایش آخرالزمان»

کوئلیو مدتی را در یک انجمن شیطان‌پرستی بسیار مخوف گذرانده است و اعمال جادوگری را نیز از آنجا یاد گرفته است. وی در مورد انگیزۀ گرایش به این انجمن سری می‌گوید: «می‌خواستم زن‌ها را جذب کنم و آن‌ها را با دانشم درباره چیزهای عجیب و غریب تحت تأثیر قرار دهم.»[13] بنابراین به دنبال جستجوی وحشتناک‌ترین انجمن شیطان‌پرستی می‌رود. در اولین مرحله، شخصی به او چند کتاب از «آلیستر کرولی»[14] می‌دهد،[15] کتاب‌هایی که در افکار کوئلیو بسیار تأثیر گذاشتند و هنوز هم به گفته خودش تحت تأثیر آن‌هاست. آلیستر کرولی، شیطان‌پرست مشهور قرن 19 بود، که آیین‌های کثیف شیطانی متعددی را طراحی کرد و از نظر کوئلیو «شخصیتی بسیار شگفت‌انگیز در تاریخ جادو است.»[16]

پائولو کوئلیو در مورد وضعیت انجمن توضیحاتی می‌دهد:

«در این انجمن آزادی کامل حکم‌فرما بود، هیچ قانونی نداشت، تو می‌توانستی که موجود وحشتناکی باشی یا یک آدم بسیار دوست‌داشتنی … آزادی جنسی کامل، آزادی اندیشه کامل، هر جور آزادی، حتی آزادی ظلم کردن، تنها هدف دنبال کردن تجربه اقتدار تا نهایت بود.»[17]

ترانه‌سرایی و همکاری با یک گروه موسیقی فعالیت دیگر کوئلیو بود که به اتفاق دوستش «رائول» وارد این کار شده بود. اما فعالیت‌های هنری او هم در خدمت باورهای شیطانی گروه «گشایش آخرالزمان» قرار می‌گیرد. او می‌گوید:

«من و رائول تصمیم گرفتیم که کار هنری خود را در خدمت این انجمن سری بگذاریم. در ورای کلمات ترانه‌ها، باورهای اساسی این فرقه را می‌گنجاندیم… از انواع منظرها استفاده می‌کردیم، کاملاً تکنیکی، دقیق و کامل، چون شر بسیار دقیق است.»[18]

رفتارهای ناهنجار کوئلیو موجب شد که بارها دستگیر شود و چندین بار در بیمارستان روانی بستری شود. در این باره می‌گوید:

«به‌عنوان دیوانه در بیمارستان روانی بستری شدم و سه بار فرار کردم؛ به نظرم تمام کسانی که آنجا بودند مشکل روانی نداشتند، فقط چند بیمار اسکیزوفرنی بودند.»[19]

ز: جنبش هیپی‌ها

پائولو کوئلیو گرایش به مواد مخدر و روابط جنسی نامشروع را معلول پیوستن به جنبش هیپی‌ها می‌داند. او در دوران جوانی به هیپی‌ها می‌پیوندد و آن زمان را این‌گونه توصیف می‌کند:

«جنبش هیپی خانواده جدید من شد و من با تمام وجود به مواد مخدر و سکس روی کردم.»[20]

جالب اینجاست که سبک زندگی هیپی که یک سبک زندگی مبتنی بر لاابالی‌گری، سکس و مواد مخدر است را یک جنبش عرفانی می‌داند و در پاسخ به این سؤال خوان آریاس در مورد وضعیت معنوی هیپی‌هایی که با آنان در ارتباط بود، می‌گوید: «جنبش هیپی ها در برزیل دارای بار عرفانی بالایی بود.»[21]

حـ: از دیوانگی تا مرشد عرفانی

پائولو کوئلیو در ایران به‌عنوان یک اسطوره نویسندگی در زمینۀ مباحث عرفانی شناخته می‌شود، اسطوره‌ای که بنا به اعترافات خودش بیمار روانی بوده، معتاد به سکس و مواد مخدر بوده و در زمان فعلی هم از برخی از انواع مواد مخدر حمایت می‌کند.

در خرداد 1379 که پائولو کوئلیو به ایران آمد، در اثر تبلیغات وسیعی که دربارۀ او و آثارش در ایران شده بود، هزاران نفر از جوانان برای دیدن او در تهران و شیراز اجتماع کردند و برخی از حضار از کوئلیو خواستند تا آن‌ها را به‌عنوان شاگرد بپذیرد و استاد عرفانی‌شان شود.

پی‌نوشت‌ها:

[1] ‏پائولو کوئیلو و خوان‌ آریاس‌، اعترافات‌ یک‌ سالک‌، ترجمه‌ی دل‌ آرا قهرمان‌ (تهران‌: بهجت‌، ۱۳۷۹)، 180.

[2] ‏همان، 45.

[3] ‏همان، 110.

[4] ‏همان، 94.

[5] ‏همان، 122.

[6] ‏همان، 95.

[7] ‏همان، 140.

[8] ‏همان، 119.

[9] ‏همان.

[10] ‏همان، 120.

[11] ‏همان، 133.

[12] ‏همان، 128.

[13] ‏همان، 124.

[14] آلیستر کرولی، فراماسونر انگلیسی، یکی از مشهورترین چهره‌های ترویج جادوگری و شیطان‌پرستی در دوران معاصر محسوب می‌شود. برخی او را «پدر شیطان گرایی مدرن» معرفی می‌کنند.

[15] ‏کوئیلو و آریاس‌، اعترافات‌ یک‌ سالک‌، 125.

[16] ‏همان، 126.

[17] ‏همان، 127.

[18] ‏همان، 128.

[19] ‏همان، 54-55.

[20] ‏همان، 61.

[21] ‏همان، 122.

منابع:

‏‫کوئیلو، پائولو، و خوان‌ آریاس‌‏. اعترافات‌ یک‌ سالک‌. ترجمه‌ی دل‌ آرا قهرمان‌. تهران‌: بهجت‌، ۱۳۷۹

لینک کوتاه : https://behdashtemanavi.com/?p=934
  • 807 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت، در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.