18
اختلاط مفهومی قانون جذب و روشن بینی

قانون جذب و تفاوت آن با روشن‌بینی

  • کد خبر : 7270
  • 05 خرداد 1400 - 11:50
قانون جذب و تفاوت آن با روشن‌بینی
روشن­ بینی دقیقاً فرآیندی معکوس و برخلاف قانون جذب دارد. در روشن‏ بینی آنچه قرار است تحقّق یابد، در صفحۀ ذهن تصویر می‌شود. این نیروی واقعیت است که ذهن‌ را باز می‌کند و تصویری را در آن خلق می­ کند و می‌تابد؛ درحالی‌که قانون جذب می ‏گوید نیروی ذهنی شما در زمان حال می‏ تواند واقعیت آینده را خلق کند.

قانون جذب این ادعا را مطرح می‌کند که شما به هرچه فکر کنید، همان را به دست می‌آورید. ابهاماتی که در رابطه با قانون جذب وجود دارد باعث می‌شود که برخی از تجربه‌ها که ربطی به قانون جذب ندارد، به عنوان نمونه‌ای از عمل به قانون جذب قلمداد شود. یکی از موضوعاتی که با قانون جذب مشتبه می‌شود، تجربه‌هایی از «روشن‌‌‍بینی» است.

بهداشت معنوی؛ روشن‌بینی‌ این است که ما ناخواسته از رخدادی در آینده آگاه می‌شویم. این آگاهی به صورت احساسی قوی و درکی روشن در درون رخ می‌دهد. مثلاً زمانی که یادی از یک دوست قدیمی در ذهن شما می‌آید و ساعتی بعد او با شما تماس می‏‌گیرد، از مواردی است که شاهدی بر قانون جذب تلقی شده است.

روشن‌‌بینی‌ را تقریباً همه در اندازه‌ها و صورت‌های گوناگون، در خواب یا بیداری تجربه کرده‌ایم. خیلی از افراد موفق هم موفقیت‌های خود را پیشاپیش دیده‌اند و خود را در آن شرایط مشاهده کرده‌اند؛ اما بسیاری از آنها که نویسندۀ این سطور با آنها مصاحبه داشته، به‌طور غیرارادی و ناخواسته آن شرایط برایشان مجسم شده است، یا به‌صورت زنده‌ای آن را در قلب خود احساس کرده‌اند، درحالی‌که تجسم و تصویرسازی ذهنی هم در کار نبوده است. در حقیقت ساختار این تجربه‌ها به‌گونه‌ای است که واقعیات آینده، ذهن را در زمان حال تحت تأثیر قرار می­ دهد و شخص را به پیش‌آگاهی در بارۀ برخی از رویدادها می‏ رساند، نه اینکه ذهن در زمان حال روی واقعیات آینده اثر بگذارد.

با این توضیحات مشاهده می­‌کنیم که روشن­‌بینی دقیقاً فرآیندی معکوس و برخلاف قانون جذب دارد. در روشن‌بینی آنچه قرار است تحقّق یابد، در صفحۀ ذهن تصویر می‌شود. این نیروی واقعیت است که ذهن‌ را باز می‌کند و تصویری را در آن خلق می‌کند و می‌تابد؛ درحالی‌که قانون جذب می‌‏گوید نیروی ذهنی شما در زمان حال می‌تواند واقعیت آینده را خلق کند.

بنابراین دیدگاه قانون جذب برعکس تجربه‌های روشن­‌بینی است و طرفداران این تئوری نمی­‌توانند تجربه‏‌های روشن‌بینی را دلیلی بر درستی تئوری خود بدانند.

توضیح بیشتر اینکه، در روشن‌بینی این‌گونه است که شما ناگهان به یاد یک دوست قدیمی می­‌افتید و همان روز یا فردا او با شما تماس می­‌گیرد یا او را در جایی ملاقات می‌کنید. در واقع این رویداد، از آینده پرتویی به زمان حال انداخت و نوعی پیش‌آگاهی و روشن ­بینی نسبت به آن پیدا کردید.

کسی که بخواهد با تجربه‌ای مشابه این مورد قانون جذب را اثبات کند، لازم است که آگاهانه یکی از دوستان قدیمی را که سال‌­ها از او بی‌خبر است در نظر بگیرد؛ تصویری از او پیدا کند و مدتی روی آن تخیل و تصویر‏سازی کند؛ همان‌طور که قانون جذب آموزش می­‌دهد، تخیل کند که آن دوست زنگ خانه را به صدا درمی­‌آورد؛ او به استقبالش می‌رود؛ از دیدن هم خوشحال می‌شوند؛ یکدیگر را در آغوش می­‌گیرند؛ با هم به تفریح می‌روند و ساعت‌ها مشغول گفتگو می‌­شوند. اگر کسی بتواند با این روند، دوستان قدیمی‌­اش را پیدا کند، می‌­تواند بگوید که من قانون جذب را تجربه کرده‌ام. در غیر این صورت روند دیگری را به‌جای قانون جذب تجربه کرده است.

علت این روشن­‌بینی‌ها ظرفیت­ روحانی انسان است که فراتر از زمان و مکان قرار دارد. البته انسان‏‌های معمولی به علت سرگرمی‌­های مادی و وابستگی جسمانی کمتر روشن­‌بینی را تجربه می ‌کنند، اما افراد وارسته و اهل معنا بسیاری از امور را به‌طور پیش ­آگاهی می‌­دانند و رویدادهای آینده را می­‌بینند یا وقوع آن‌ها را احساس می­‌کنند.

به‌جاست که ماجرایی از یک انسان بزرگ و وارسته را مرور کنیم. رانندۀ آیت‌الله بهاءالدینی می‌گوید: یک روز برای رفتن به خارج شهر حرکت کردیم. وقتی آقا در ماشین نشست، بر خلاف همیشه که خوش ‏و بش می‌کرد، ساکت و آرام بود. کمی که جلو رفتیم به من پولی دادند تا در صندوق صدقات بیندازم. به راهمان ادامه دادیم تا از یک سه‌راهی بزرگ گذشتیم. در آنجا بود که آقا نفس عمیقی کشیدند و مثل همیشه شدند. از ایشان پرسیدم که چرا در ابتدا حالت دیگری داشتید. ایشان فرمودند که وقتی داخل ماشین نشستم، دیدم که سر این سه‌راه با یک ماشین سنگین تصادف خطرناکی می‌کنیم و چون استغفار دفع بلا می‌کند، شروع به استغفار کردم؛ بعد یادم آمد که صدقه هم خوب است و بالاخره این کارها مؤثر شد و خطر برطرف گردید.

دیدگاه قانون جذب دقیقاً برعکس تجربه­ های روشن­ بینی است و طرفداران این فرضیه نمی­ توانند تجربه­ های روشن­ بینی را دلیلی بر درستی تئوری خود بدانند، ولی می‏بینیم و می‏ شنویم که برای اثبات درستی قانون جذب تجربه­ های روشن‌ بینی بیان می ­شود و می­ گویند چون این افراد رویدادی را در آینده تصور کرده ­اند، در اثر قدرت تصور و ذهن، آن رویداد پیش آمده است. با این تبیین، قضیه کاملاً صورتی معکوس دارد و این‌طور نیست که هرچه در ذهن مجسم می‌شود، با نیروی تجسم و احساس تحقّق ‌یابد، بلکه آنچه قرار است تحقّق یابد، در صفحۀ ذهن تصویر می‌شود. این نیروی واقعیت است که قلب‌ها و ذهن‌های شفاف را باز می‌کند و فروغ آگاهی را در آنها می‌تاباند.

بنابراین کشف قانون جذب مثل این می‌ماند که ببینیم یک زن برای زایمان ابتدا درد می‌کشد و بعد توصیه کنیم که برای درمان نازایی با مشت به شکم شخص نازا بکوبید تا مثل زنان باردار به خود بپیچد! نظریه‌پردازان قانون جذب با دیدن افراد موفقی که پیش از موفقیت، احساس یا مشاهده‌ای از موفقیت خود داشته‌اند، به این نتیجه رسیده‌اند که این مشاهده و احساس باعث رسیدن به موفقیت بوده، درحالی‌که قضیه کاملاً برعکس است و آن سرنوشت بوده است که پیش از وقوع مشاهده شده است که در مطالعات فراروانشناسی به آن «روشن‌بینی» آینده‌نگر می‌گویند. به‌این‌ترتیب با تصور و تجسم تحمیلی به ذهن، واقعیت و آینده تغییر نخواهد کرد. اگر واقعیتی باشد، ممکن است پیشاپیش به فرد نموده شود.

به‌هرحال قانون جذب برای اثبات مدّعای خود نیازمند شواهد و دلایلی است که احتمال تبیین‌های دیگر در آن نباشد، چه رسد به اینکه با دلایل روشن و تجارب آشکار زندگی، خلافش اثبات ‌شود.

لینک کوتاه : https://behdashtemanavi.com/?p=7270
  • 634 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت، در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.