21
دخالت صور فلکی یا همان خدایان بومی در سرنوشت بشر

اختربینی و اخترشناسی؛ گذر از شبه‌علم به علم (2)

  • کد خبر : 7868
  • 28 مهر 1400 - 11:03
اختربینی و اخترشناسی؛ گذر از شبه‌علم به علم (2)
آمیخته شدن صور فلکی با عناصر فرهنگی و اسطوره‌ای هر جامعه قداستی به آنان داد که درنتیجه آن مفاهیم اعتباری به اصول اعتقادی تغییر پیدا کردند. با پیشرفت علوم و دانش بشری و مخصوصاً در حوزه‌های اعتقادی مثل «کلام» جایگاه این قبیل اعتقادات کمرنگ و در مواردی که انطباق با واقع وجود داشت، تبیین شد.

بهداشت معنوی؛ صور فلکی (فارسی: هم‌اختران) (انگلیسی: Constellation) به مجموعه‌های مختلفی از ستارگان گفته می‌شود که توسط مردمان مختلف و مبتنی بر فرهنگ و اسطوره‌های هر سرزمین نام‌گذاری خاصی برای آن‌ها انجام‌شده است.

به‌احتمال‌زیاد منشأ اولیه صورت‌های فلکی به ماقبل تاریخ برمی‌گردد. باستان شناسان معتقدند مردم آن زمان از صور فلکی برای نقل داستان، بیان باورها و تجربیات و جهان‌بینی خود از آفرینش که درون‌مایه‌ای اسطوره‌ای داشت استفاده می‌کردند.

در ادامه بشر ابتدایی که برای تأمین نیازهای دائمی خود ناچار سبک زندگی کوچ‌نشینی را برگزیده بود برای صورت‌های فلکی کاربرد جدیدی را پیدا کرد. جدای از ابزار کوچ که برای سرعت بخشیدن به آن از حیوانات باری تا اختراع چرخ را در برمی‌گرفت، مسیریابی و به بی‌راهه نرفتن هم از ضروریات زندگی کوچ‌نشینی محسوب می‌شد. کشف چهار جهت اصلی با توجه به زاویه طلوع و غروب خورشید، حرکت در روز را ممکن ساخته بود اما برای بشری که توانایی سفر در شب را با کشف آتش بدست آورده بود نیز ضروری به نظر می‌رسید.

بشر به تجربه فهمید که آسمان شب رهاورد ارزشمندی در حوزه مسیریابی را در اختیار وی قرار داده است و حتی دیگر سفرهای دریایی نیز که ذاتاً توقف‌ناپذیر بودند، در مسیر درستی انجام می‌شدند. این هدیه گران‌بهای آسمانی، ستارگانی بودند که طلوع و غروب آنان و همچنین جایگاهشان در آسمان به نسبت جهات جغرافیایی قابل‌اندازه‌گیری بود.

منجمان آن زمان برای دستیابی بهتر به نقشه ستارگان شروع به بخش‌بندی آسمان کردند. در این فرآیند، آنان هر دسته ستاره‌ای را مبتنی بر اشیاء پراهمیت محیط پیرامونی، و اسطوره‌های خود نام‌گذاری کردند. این موضوع علاوه بر آسان کردن یافتن دسته‌های ستاره‌ای در آسمان به طراحی نقشه‌هایی از پهنه آسمان منجر شد. نقشه‌ای که از لوازم سفرهای زمینی و دریایی به‌حساب می‌آمد.

همان‌طور که ذکر شد نام‌گذاری دسته‌های ستاره‌ای کاملاً یک امر بومی بود و بنا به نقطه جغرافیایی منجمان اشکالی که از دسته‌های ستاره‌ای فرض می‌شد کاملاً متفاوت بود.

 

صور فلکی

جدول مقایسه‌ای صورت‌های فلکی در تمدن بین‌النهرین و مایا

صور فلکی بین‌النهرین توسط بطلمیوس، منجم رومی ساکن بندر اسکندریه در کشور مصر طراحی شده است. بطلمیوس مجموعا 1028 جرم آسمانی را شناسایی کرده و 48 صورت فلکی را از آن‌ها استخراج کرد. صور فلکی تمدن مایایی نیز از آثار به جای مانده از آنان به ما رسیده است.

گاه‌شماری بطلمیوسی مبتنی بر 12 ماه 30 روزه بناشده بود که درنهایت 5 روز نیز به آن اضافه می‌شد اما در گاه‌شماری مایایی با 13 ماه 28 روزه روبرو هستیم که درنهایت یک روز به آن اضافه می‌شده است.

در نجوم مایایی 3 صورت فلکی به نام پرندگان شماره 1، 2 و 3 هستند و صورت فلکی باکره معادل «حیوان نامشخص» است و صورت فلکی شیر نیز عملاً دو صورت فلکی جداگانه «گراز بدبو» و «قورباغه» به‌حساب می‌آید. همچنین در نجوم مایای، کمربند جبار (شکارچی) یک صورت فلکی مجزا بوده است.

در نظام تنجیم چینی اوضاع از این هم پیچیده‌تر می‌شود. در فلسفه چین باستان چهار خدا (نگهبان یا امپراتور) شمالی، جنوبی، شرقی و غربی (چهار صورت فلکی بزرگ) وجود داشت که هرکدام دارای 12 صورت فلکی فرعی بودند. جالب اینجاست که این 48 صورت فلکی هیچ تطابقی با صورت‌های فلکی بین‌النهرین و تمدن مایایی ندارند. صور فلکی چینی برج‌های گاه‌شماری این تمدن، که مبتنی بر گاه‌شماری قمری بود را نیز نمایندگی می‌کردند.

این چهار خدا در کنار یک خدای مرکزی به نام امپراتور زرد به فلسفه عناصر پنج‌گانه که منجر به توسعه مفهوم یین و یانگ شد، شکل می‌دهند. بروز این فلسفه اسطوره‌ای در سبک زندگی مبتنی بر فنگ‌شویی کاملاً مشخص است.

 

صور فلکی

 

صور فلکی

 

صور فلکی

 

صور فلکی

 

آنچه در بالا هست در پایین نیز هم

عبارت «آنچه در بالا هست در پایین نیز هم» (انگلیسی: As Above So Below) اشاره به بیتی از اشعار لوح افسانه‌ای معروف به «لوح زمردین» دارد. در هندسه مقدس، هرمسی‌گرایی، اندیشه‌های گنوسی و فال تاروت  از این عبارت برای تفسیر تغییرات نجومی به احوالات زمینی پرداخته می‌شود. این فلسفه نوعی جبرگرایی به همراه دارد زیرا معتقد است تغییرات روی زمین متأثر از صور فلکی است که در این اندیشه از آن‌ها به‌عنوان خدایگان آسمان یاد می‌شود.

تفسیر اصلی این عبارت به «عالم کبیر» و «عالم صغیر» اشاره دارد و پیکره انسانی را نمونه‌ای از نظم کیهانی به شمار می‌آورد. البته بازهم نتیجه عجیب از آن اخذ می‌شود که همان درمان کردن بیماری‌های انسان از طریق مراجعه به ستارگان و کواکب است.

نتیجه‌گیری

همان‌طور که در ابتدای این یادداشت مشاهده کردید، اثبات شد که صور فلکی صرفاً مفاهیم و اشکال اعتباری هستند که بشر برای مسیریابی و درک بهتر محیط پیرامونی خود خلق کرده است. آمیخته شدن صور فلکی با عناصر فرهنگی و اسطوره‌ای هر جامعه قداستی به آنان داد که درنتیجه آن مفاهیم اعتباری به اصول اعتقادی تغییر پیدا کردند. با پیشرفت علوم و دانش بشری و مخصوصاً در حوزه‌های اعتقادی مثل «کلام» جایگاه این قبیل اعتقادات کمرنگ و در مواردی که انطباق با واقع وجود داشت، تبیین شد. اما در عصر حاضر شاهد بازگشت به گذشته هستیم. طبیعت‌گرایی و اعتقاد به آنچه خدایگان آسمان برای مردمان زمینی تصمیم گرفته‌اند، عملاً بازگشت به عصر جهالت و دوری از خردورزی و چاره‌اندیشی برای مشکلات بشری است. آگاه‌سازی عموم مردم از سوی نخبگان فکری و عناصر علمی و فرهنگی جامعه از ضروریاتی است که مقابله با این قبیل شبه‌علم‌ها را آسان می‌کند.

نگارنده: امین رضایی‌نژاد

لینک‌های مرتبط:

آیا قرآن به وجود موجودات فضایی اذعان دارد؟

اختربینی و اخترشناسی؛ گذر از شبه‌علم به علم (۱)

بازگشت به خرافات و اسطوره‌های آسمان

لینک کوتاه : https://behdashtemanavi.com/?p=7868
  • 481 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت، در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.