22
آیا آسمان به سرنوشت ما شکل می‌دهد؟

اختربینی و اخترشناسی؛ گذر از شبه‌علم به علم (1)

  • کد خبر : 7736
  • 11 مهر 1400 - 12:58
اختربینی و اخترشناسی؛ گذر از شبه‌علم به علم (1)
اختربینی در بیشتر تاریخ خود یک سنت علمی محسوب می‌شد. این مورد در زمینه‌های سیاسی و دانشگاهی قرون گذشته پذیرفته ‌شده و با مطالعات دیگری مانند نجوم، کیمیاگری، هواشناسی و پزشکی مرتبط بود.

بهداشت معنوی؛ یکی از موضوعات جذاب در بسیار از معنویت‌های نوظهور «طالع‌بینی» یه همان اختربینی است. مردم عاشق دانایی هستند، به‌ویژه اگر این دانایی جنبه‌های اسرارآمیز داشته باشد و از رویدادهای آینده رازگشایی کند. پیشگویی از تغییرات آیندۀ جهان، شاخص جریان‌های معنوی هزاره‌گرا است که در اواخر قرن بیستم پدید آمدند و در قرن بیست‌ویک به صورت‌های مختلف تداوم یافتند.

بسیاری از فرهنگ‌ها به تأثیر رویدادهای نجومی بر سرنوشت انسان اعتقاد دارند و آن را طالع‌بینی می‌نامند. سرخپوستان، چینی‌ها و مایاها سیستم‌های پیچیده‌ای برای پیش‌بینی وقایع زمینی از مشاهدات آسمانی ایجاد کرده بودند. در غرب، اغلب اختربینی (طالع‌بینی) همان فال‌گیری است که قصد دارد جنبه‌های شخصیتی فرد را توضیح دهد و رویدادهای آیندۀ زندگی وی را بر اساس موقعیت خورشید، ماه و دیگر اجرام آسمانی در زمان تولد پیش‌بینی کند.

طالع‌بینی با علم نجوم متفاوت است. تاریخ علم نجوم حداقل به هزارۀ دوم قبل از میلاد مسیح برمی‌گردد و ریشه در سیستم‌های تقویمی برای پیش‌بینی تغییرات فصلی مرتبط با کشاورزی، کوچ و جهت‌یابی دارد. به‌موازات پیشرفت آرام علم نجوم در سده‌های پیش از میلاد، اختربینی به‌سرعت رشد و نمو پیدا کرد. علم نجوم یک علم دقیق است، اما طالع‌بینی بیشتر شبیه داستان‌های تخیلی است.

سیستم‌های مختلفی برای طالع‌بینی وجود دارد. برای مثال وداگا جیوتینا (वेदाङ्ग ज्योतिष) یکی از متون قدیمی هندو درزمینهٔ نجوم و اختربینی یا همان جیوتیشا (भारतीय ज्योतिष) است. بر اساس شواهد موجود، این متن بین 1400 قبل از میلاد تا سده‌های پایانی قبل از میلاد نگارش شده است. اختربینی چینی یا همان زودیاک چینی (生肖) در سلسله ژُو (1046-256 قبل از میلاد) توسعه یافت. بابلی‌ها روش طالع‌بینی خاص خود را داشتند و در مصر هم روش طالع‌بینی دَهدَهی (𓅡𓎡𓂡𓏏𓍢) رواج داشت که بر مبنای سیستم ده‌تایی 36 ستاره بنا شده بود.

اختربینی هلنیستی یا همان طالع‌بینی هوروسکوپی (ωροσκοπικής αστρολογίας) بعد از سال 332 پیش از میلاد ایجاد شد. روش هوروسکوپی تلفیقی بود از اختربینی بابلی و اختربینی مصری. امروزه در قرن 21 مدل‌های تلفیقی پیچیده‌تری از اختربینی ابداع شده است.

در طول تاریخ اختربینی با علم نجوم و حتی فلسفه آمیخته شده است. فتوحات اسکندر مقدونی در آسیا منجر به توسعۀ اختربینی در یونان و روم باستان شد. در روم، اختربینی با «حکمت کلدانی» همراه بود. پس از فتح اسکندریه در قرن 7 میلادی توسط مسلمانان، علم نجوم بیش‌ازپیش موردتوجه دانشمندان مسلمان قرار گرفت که همراه آن موضوعات اختربینی هم بررسی می‌شد. ترجمۀ متون هلنیستی به زبان‌های عربی و فارسی به این موضوع دامن زد. بعد از پنج قرن، دوباره در قرن دوازدهم، متون عربی دربارۀ علم نجوم و طالع‌بینی به اروپا راه یافت و به لاتین ترجمه شد. ستاره‌شناسان بزرگ، ازجمله تایکو براهه، یوهانس کپلر و گالیلئو گالیله به‌عنوان منجمان دربار کار می‌کردند.

اختربینی در بیشتر تاریخ خود یک سنت علمی محسوب می‌شد. این مورد در زمینه‌های سیاسی و دانشگاهی قرون گذشته پذیرفته ‌شده و با مطالعات دیگری مانند نجوم، کیمیاگری، هواشناسی و پزشکی مرتبط بود؛ اما در پایان قرن هفدهم، مفاهیم علمی جدید در نجوم و فیزیک، مانند «هلیوسنتریسم» (Heliocentrism) و ​​مکانیک نیوتنی، اختربینی را زیر سؤال برد؛ بنابراین اختربینی جایگاه علمی و نظری خود را از دست‌ داد و باور رایج به اختربینی تا حد زیادی کاهش یافت؛ اما در دهه‌های اخیر بازگشتی مجدد به اختربینی صورت گرفته است.

بنیان‌های اختربینی

بنیان تجربی و غیر رازآلود اختربینی بر نظریه «ژئوسنتریسم» (Geocentric) یا «زمین‌مرکزی» تأسیس شده است. در این نظریه که به هیئت بطلمیوسی نیز مشهور است، زمین مرکز عالم تصور شده و گنبد دایره‌وار آسمان با ستارگانی که بر آن چسبیده‌اند در هر شبانه‌روز یک دور از مشرق به مغرب به دور زمین می‌چرخد. خورشید، ماه و سیارات حرکاتی اضافه بر حرکت دائمی گنبد آسمان نیز انجام می‌دهند.

در این مدل سطح مدار خورشید به‌عنوان منطقة‌البروج در نظر گرفته می‌شود. منطقة‌البروج مدار ظاهری خورشید و مدار ماه و پنج سیاره است که شامل تیر (عُطارِد یا عَطارُد)، ناهید (زهره)، بهرام (مریخ)، هُرمُزد (برجیس یا مشتری) و کیوان (زحل) می‌شود. این سیاره‌ها با چشم غیرمسلح دیده می‌شوند. دو سیاره اورانوس و نپتون و بعضی شبه‌سیارات که به‌تدریج کشف شدند، به‌تدریج به سیستم منطقة‌البروج افزوده شدند. منطقة‌البروج به دوازده برج‌ فلکی تقسیم شده‌ است.

مدل زمین‌مرکزی با افسانه‌های رایج هر قوم و ملتی آمیخته می‌شد و ابعاد رازآلود و غیرتجربی را به اختربینی وارد می‌کرد. همچنین برخی مشاهدات تجربی که با تفاسیر خیالی می‌آمیخت، طالع‌بینی را گسترش داد و عملاً سرنوشت انسان را به تغییرات ستارگان و سیارات سپرد. ازجملۀ این مشاهدات تجربی، طغیان رود نیل در سالی بود که ستاره شعرای یمانی زودتر در آسمان هویدا می‌شد. جهل و عجلۀ دانشمندان آن زمان در نتیجه‌گیری به‌سرعت از هم‌زمانی این دو پدیده نتیجه گرفت که ظهور سریع‌تر شعرای یمانی عامل طغیان رود نیل است؛ درنتیجه روابط میان ستارگان، سیارات و افسانه‌های باستانی در قالب مفاهیمی چون برج‌های فلکی و صور فلکی فرمول‌بندی شد و طالع‌بینان احساس کردند که با این اطلاعات آسمانی قدرت تحلیل و پیش‌بینی وقایع زمینی را خواهند داشت.

در طالع‌بینی، برج‌های فلکی کاربردهای زیادی پیدا کرده است؛ ازجمله تشخیص ویژگی‌های اخلاقی، سعد یا نحسی طالع و همچنین تجویزاتی برای بهبود شرایط زندگی فرد و همچنین ختم به خیر شدن سرنوشت، تعیین زمان مناسب یا نامناسب برای تجارت، انتخاب پیشه، همسر مناسب و هر تصمیم مهم دیگر در زندگی. همچنین سنگ خوشبختی، رنگ مناسب و… توسط برج‌های فلکی تعیین می‌شوند.

صور فلکی تصاویر خیالی است که از نسبت میان ستارگان گنبد آسمان شکل می‌گیرد. به گروهی از ستاره‌ها که بر اساس تجسم بشر، شکل و پیکربندی مشخصی را تشکیل داده باشند، صورت فلکی یا پیکر آسمانی می‌گویند. نقش صور فلکی در طالع‌‌بینی فراتر از برج‌های فلکی است. یک قاعدۀ باستانی می‌گوید هر آنچه در آسمان اتفاق می‌افتد، در زمین نیز رخ خواهد داد. این قاعده به شکل کنایه در زبان انگلیسی با عبارت As Above So Below (هر آنچه در بالاست در پایین هم) معروف شده است.

در هندسه مقدس، هرمسی‌گرایی، اندیشه‌های گنوسی و فلسفه فال تاروت که در یک لوح افسانه‌ای به نام لوح زمردین حک شده است، حوادث این جهانی نتیجۀ تغییرات آسمان است و هر تغییری در عالم آسمان متناظر خود در عالم زمین را ایجاد خواهد کرد. در این اندیشه عالم آسمان زنده بوده و روابطی میان صور فلکی در جریان است که روابط زمینی را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند.

به دلیل رابطۀ بسیار نزدیک علم ریاضیات و ایده‌های اختربینی، ریاضی و اعداد نیز آرام‌آرام وارد فضای طالع‌بینی شد. هرچند به دلیل ماهیت افسانه‌وار و رازآلود اختربینی، علم ریاضیات نیز توسط اختربینان دچار تحریفاتی شد. ذهنیتِ ایجاد و تلقینات حاصل از تأثیرات اعداد بر سرنوشت بشر که در اندیشۀ مخاطب یک روش علمی-تجربی محسوب می‌شد، منجر به توسعه و تثبیت اختربینی در قرون متمادی شد؛ به طوری که با وجود خرافه‌زدایی‌های صورت گرفته از قرن 17ام به بعد، همچنان موج گرایش به اختربینی در جوامع باقی مانده و در دهه‌های اخیر روبه گسترش رفته است.

در شماره بعدی این یادداشت به بررسی و نقد 3 بنیان اصلی اختربینی (برج‌های فلکی، صور فلکی و عددشناسی) خواهیم پرداخت. قابل‌ذکر است که در موضوع اختربینی و تنجیم، حقیقت و افسانه با یکدیگر آمیخته شده و در ادامه تلاش می‌شود به پالایش اینها از یکدیگر بپردازیم.

 

نگارنده: امین رضایی‌نژاد

لینک‌های مرتبط:

آیا قرآن به وجود موجودات فضایی اذعان دارد؟

دخالت صور فلکی یا همان خدایان بومی در سرنوشت بشر

حیوانات آسمانی که تعیین‌کننده سرنوشت انسان‌های زمینی هستند

نامرولوژی، الفبای ابجد و اسراری که هرگز وجود نداشته‌اند

لینک کوتاه : https://behdashtemanavi.com/?p=7736
  • 488 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت، در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.