به گزارش بهداشت معنوی، حجت الاسلام و المسلمین احمد عابدی از اساتید حوزه علمیه قم در ادامه سلسله جلسات نقد عرفان های کاذب خود گفت: هر انسانی نیاز به معنویت دارد و اگر این نیاز به معنویت اشباع نشود، مردم سراغ این چیزها میروند، الان در کشور گرایش به مسأله جن و مسأله سحر و طلسم و این چیزها متأسفانه وجود دارد، آن قدر مردم، مثلاً یکی با زنش اختلاف دارد میگوید سحر شدم، یکی با بچهاش اختلاف دارد، میگوید سحر شدم. یک مقدار برای این است که ما آن جنبههای مثبت را نگفتیم، مردم سراغ جنبههای منفی میروند، بعضیها مثل علمای قدیم، در علمای قدیم در استفتائات آقای آخوند صحاب کفایه، استفتائات شیخ انصاری را نگاه کنید، چقدر در این استفتائات زیاد است، کسی استفتاء کرده است که این شعر حافظ را معنا کنید، استفتاء از مرجع تقلید در قدیم، در قدیم بهترین استادان کتاب حافظ، همین مراجع تقلید بودند، این کتاب جامع الشتات میرزای قمی را نگاه کنید، چقدر زیاد دارد این جور استفتائات، کسی استفتاء میکند میگوید این شعر مثنوی مولوی را تفسیر کنید، کسی استفتاء میکند که این شعر حافظ با فلان حدیث قابل جمع است یا نه؟
معلوم میشود که علما و مراجع در این چیزها ید طولایی داشتهاند، یک چیزهایی که اکثر طلبهها اصلاً اسمش را نشنیدهاند، مثلاً علم نم و یم، را بعید می دانم کسی از شما شنیده باشد، در قدیم علمی بوده و در حوزهها هم میخواندند، این عرفانهای نوظهور از اینها استفاده می کنند، سایبابا را اگر نگاه کرده باشید، چند تا از پیغمبران سایبابا اینها هستند، ابوعلی سینا، شیخ اشراق، سهروردی، ملاصدرا.
سایبابا اینها را به عنوان پیغمبران حساب میکنند. مقصودم با این حرفها این است که اگر ما این کتابهای عرفانی را مطرح نکنیم، درسهای عرفانی را مطرح نکنیم، درسهای عرفان و این چیزها را نگوییم، این عرفانهای نوظهور از این خلاهایی که پیش میآید، سوء استفاده میکنند، عرفان دالایی لاما با یک قصه شروع شده و بهتر از آن قصه، هزاران قصه این طوری در مثنوی یا منطقالطیر عطار است، دالایی لاما، فقط یک قصه است و دارد دنیا را هم میگیرد.
ما مثلاً منطقالطیر کتابی بوده که همین آخوند صاحب کفایه منطق الطیر را درس گرفته و درس هم داده است، چند نفر از علما نیز برایش شرح نوشتهاند، کسانی که نه فیلسوف بودند و نه عرفان اصطلاحی. ولی به هر حال منطقالطیر خیلی کتاب مهمی است، این علمای قدیم، که این کارها را میکردند، این چیزها هم دیگر وجود نداشت، مثلا شما شرح حال مرحوم محمدمهدی علوی را بخوانید که شاگرد آقای آخوند است و تقریرات درس آقای آخوند را نوشته است، ایشان از کسانی بوده است که خیلی علیه بهاییها مبارزه کرده و بهاییها شهیدش کردهاند، درسهای این محمدمهدی علوی در مبارزه با بهاییت است؛ یعنی کتابهای عرفانی این قدر جاذبه دارد، اینقدر گرایش مردمی به آن زیاد است که ما(طلبه ها) این صحنه را خالی کردهایم، عرفانهای نوظهور دارند این صحنه را پر میکنند و از خلاء ما دارند سوء استفاده میکنند.